چهارشنبه ۵ دی
|
دفاتر شعر مسعود مهرابی( درویش)
آخرین اشعار ناب مسعود مهرابی( درویش)
|
الا ای خالق آدم،تماشاکن جهانت را
تماشاکن دنیای عجیب بندگانت را
به حکم سیب،در فصل هبوط خویش میمیرند
تمامش کن این زنگ فجیع امتحانت را
من از آغاز میسوزم،جهان همرنگ برزخ بود
زمین همبستر مرگ است، برگردان زمانت را
شدم درگیر علیّت،هُبَل فرمانروایی کرد
برای باور بودن،نشانم ده نشانت را
کسی اینجا نمیخندد،کسی دستی نمیگیرد
ببین در مسند قدرت،تمام دشمنانت را
سیاهِ عشق پوشیدم ،عزادار غم عشقم
به یاد عشقبازیها بنوشم ،شوکرانت را
صدای ناله ی ققنوس،غمگینانه میپیچد
بسوزد بال و پر راچون،بهاری نیست خزانت را
به رستاخیز محتاجم،جهنم سهم آدمهاست
بهشت ارزانی تزویر،قیامت کن جهانت را
مسعودمهرابی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود استاد
زیبا ومحکم چون همیشه
دست مریزاد
فقط دراین مصراع دوم بیت اول
تماشاکن دنیای عجیب بندگانت را
کمی مشکل وزنی حس کردم
نمی دونم شایدم خراب خوندمش
البته ببخشید جسارتم روبزرگوار