سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریاعضای آنلاینمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعار۱- زندگی ۲- 🟡 جرجیس 🟡 ۳- زخم تبر .. ۴- ☄️On Mars☄️ ۵- مادر فردا ۶- ... عطر سرباز... ۷- ناگهان سکوت ۸- 🤫 فریاد واره 🤫 ۹- تَپِش ۱۰- ترانه حمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزشنبه 1 ارديبهشت 1403
12 شوال 1445 Saturday 20 Apr 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۱۹ شاعر این شعر را خوانده اند
عبدالله حمودزاده،مجنون ملایری،جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه)،نیره ناصری،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،لیلا باباخانی،محمد علی سلیمانی مقدم،ابوالحسن انصاری (الف رها)،عباسعلی استکی(چشمه)،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،منوچهر مجاهدنیا،عظیمه ایرانپور،محمدعلی امیدوار،علی صادقی(صادق)،خدابخش صفادل،مدیر ویراستاری،علی اصغر اقتداری (حرمان)،زهرا منصوری،میر حمیدرضا حسینی
نقدها و نظرات
 سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۰۶
 سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۱۸:۰۱
درود گرامیبسیار زیبا و پر معنی موثر
 چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ۲۱:۳۸
درود بر شما شعرتان از نظر مفهومی خوب است ولی در چندین جا از مدار وزن خارج شده اید مرا دنبال کنید سبک نوشتار قلم: F اندازه: شعر : زمینه: دفاتر شعر جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه) عشق طنز درد دل فریاد آخرین اشعار ناب جلال سلطانیا (فریاد تا همیشه) مردگان با کل... ترس خودساخته... ترمیم عشق... وزارت مرگ... بی همتا... دی به گورستان دیدم مرده ها همسایه اند بدیدم باید باشدد تاوزن درست شد گرچه برخی مرمر و برخی بی پیرایه اند بعد از برخی یک هچای کوتاه کم دارد خفته در پهلوی شیخی دختری بی روسری سر نهاده همسری بر شانه های دیگری پهلوانی پنبه شد بر شانه های کودکی بالش دریوزه گر با یک توانگر شد یکی دزد با لالایی داروغه گوئی خواب شد عکس نامانوس گرگ و بره با هم قاب شد آدمی باید بمیرد تا بگردد آدمی ؟ مرده را پایین نشستن ها نمی آید غمی کی به جز در گور با دشمن توان یک جای خُفت راز دل را جز به مرده کی توان هرجای گفت مرده باید بود تا راضی شوی بر حال خود زار گردی تا بیافزایی بر اموال خود بیفزایی (تو )بر اموال خود مرده کی چون زنده میبوسد گور مرده ای قبا از گور یک هجای کوتاه لازم است تا نمیری خود نمیدانی چه گولی خورده ای مرده میداند علاج زنده کار مرده نیست منع می خواری کار مست می پُر خورده نیست بعد از می خواری که می خواهد خویش را گفتم علاج درد من پس مردن است داد و" فریاد"م دراین وادی ، دل آزردن است بعد از وادی یک هجای کوتاه کم دارد دادو فریادم در این بیغوله دل آزردن است .  سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۰۵:۲۲
 سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۰۹:۵۵
درود استاد بزرگوارمردن یا نمردن ادامه همان بودن یا نبودن هر دو یک نتیجه سپاس استاد اندیشه های زیبا 
 سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۱۴:۱۸
پهلوانی پنبه شد بر شانه های کودکیبالش دریوزه گر با یک توانگر شد یکی درود بر شما همه ابیات، قابل تامل و .... دقیقا ، مسئله این است
 سه شنبه ۲۲ تير ۱۳۹۵ ۱۷:۰۵
درودهابهره مند شدم از شعر زیبا و حکیمانه ی شما
 چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ۰۶:۱۶
به نسیمی میمانیکه هنگام سحر درعبورش بریک بوته گُل عطر رویش می ریزد
 چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ۱۰:۱۷
درود بر شماپندآموز و زیباست
 چهارشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۵ ۱۱:۴۷
سلامخیلی خوب بود مخصوصا اوایلش
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعره
کاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
||||||||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
محمد شریف صادقی
محمدرضا آزادبخت
علیرضا حاجی پوری باسمنج راوی عشق 
و درودبرخواهرعزیزم 
سیاوش آزاد
میثم علی یزدی (آیت) 
جواد مهدی پور 
مرتضی میرزادوست 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
درود استادعزیز
شعری زیبا وحکیمانه بود
آفرین