مغلوب می شوی
چرا؟!
مگر سخن هایشان را نمی شناسی
به آدمها اعتباری هست مگر؟!
سالها در تلاطم احساسشان تاب میخورند و آخر،
آخر پیاده می شوند.
طوری که انگار هیچ زمان سوار نشده اند
و با آن در رویاهایشان اوج نگرفته اند
زمانی عشق میورزند در آغوشت
طوری که باورت می شود تمام آن ها شده ای!
ذوب در این احساس یکی شدن
فراسوی حیات را میبینی!!!
شقایقی که تازه سر بر آورده و حیات آغاز میکند
میخکی که جوانه زده و بعد،
با لحظه ای،سکوتی
پایانی غریب،
مرگ میبینی!
مرگ گل ها،
یکی یکی،
مرگ میخک پایانت می شود و نقطه ای نیست که سر خط بگذاری و شروع کنی
راستی عمر شقایق چقدر است؟!
میدانی؟؟
هنوز هم مغلوب میشوی؟؟
حیات بعد از حیات
و مرگ بعد از مرگ
به سرعت گذر میکند.
این است انعکاس
نمایی از زندگی
جهان حرف ها و صداها
در سراسر زمان
در تمامی دوران ها هست.
هنوز هم مغلوب میشوی؟!
هنوز هم اعتباری هست
برای حرف،صدا
در جهان بی تفاوتی حرف ها و صداها......