غیرت سیمرغ ..

سلام بر شاعر
غزل زیبایی از شما خواندم چند نکته به نظرم رسید که عرض می کنم
هرکسی ازظن خود(شدیار من) را که حتما می دانید از حضرت مولاناست پس لازم است گه داحل گیومه نوشته ودر زیر شعر به نام شاعر اشاره شود از طرفی هرکسی از فکر خود مارا پریشان می کند آیا قابل توجیه است در صورتی که باعمل این کار امکان پذیر است
مصراع دوم خلاف مصراع اولذ است که که وجدان طرف اورا به محاکمه می کشاند اگر چنین بتاشد چرا کاری را که باعث ناراحتی وجدان است انجام دهد
جای نامحرم نباشد...... نیز از حضرت حافظ است
بهتان زدن داریم نه بهتان کردن
قلبم از برگ جریر لاله هم نازک تر است تا کمی بر داشته شود این بیت چفت وبحث محکمی دارد منهایر آن چه عرض شد بیت مصر خوب جا نیفتاده است باید کار شود وجولان دادن داریم من جولان کردن ندیده ام
به نظر می رسد که این شعرتان را داغ داغ به نمایش گداشته ونگاه عغمیقی به آن نینداخته اید
با پوزش
هر کسی از ظن خود ما را پریشان می کند


خویش را در گیر حـکم تلخ وجدان می کند





جای نامحرم نباشد سینــــــه ی سوزان من


آه ، ظالم را همیشه خانــــــه ویران می کند





روی زیبای تو در آیینه حیــــــرت می دمد


هر که می بیند تو را از دور بهتان می کند





حلقه ی اشکی که در چشمان آهویت زند



چشم هر بیننده را صد بار گریان می کند






قلبم از برگ حریر گـــــل کمی نازکترست


قهر را در جای خود با مهر جبران می کند





هر دلی مصریست بر فرعون چشمانت ولی


با وجود مهربانی بــــــــــــاز طغیان می کند




غیرت سیمرغ از سی مرغ هم افزونترست


روز و شب در آسمان عشق جولان می ک