کوتاه 93

درود و سلام بر ملکه شعر های کوتاه فاطمه ضیا الدینی دختر با مرام صحرا میری میری حاجی مکه بر می گردی می دانی که همه اینجا تو و شعرهایترا دوست دارند امیدوارم بیشتر وقت کنی و بیشتر از مهر قلم زیبایت بنویشیم

گمان می کرد تاریکی


از پنجره های بسته عبور نمی کند!


درود بانوی عزیزم
بسیارزیبا بود


دلتنگ دیداربودیم
خوش آمدی مهربان

سلام ودرودبرشما
زیبا ودلنشین

به آواز نور و آفتاب گوش می سپرد

ملکه کوتاه نویسی خاندان ناب به خانه بازگشته و این اتفاق خجسته بسیار بسیار دل های دوستان و همراهان را شاد نموده است. از جمله بنده حقیر را...
خانم ضیاالدینی خوش حالم که دوباره حضور ارزشمند و دلگرم کننده شما را در میان همراهان تجربه می کنم.
اینبار با اثری نه کوتاه از منظر ظاهری بلکه کوتاه از لحاظ پیام و بلند از جایگاه معنا و عمق ... آری پرده ها مانع تاریکی نمی توانند باشند و این خیال ، تنها تصوری است برای آرامش...
بسیار زیبا بود و اثری را خواندم با پیراهنی به رنگ آبی و عطر امید و شانه ای در دست که زلف حزن را ردیف می کرد...
بسیار عالی بود و درود بر شما

بسیار زیبا

سلام



زیباست و روان

با سلام بانو بسیار عالی موفق باشی

درود بر بانوی عزیز و گرامی ام

خوشحالیم دوباره از شما کوتاه های زیبا می خوانیم

بسیار عالی بود خواهر مهربانم
پاینده باشید

گمان می کرد تاریکی
از پنجره های بسته عبور نمی کند!

سلام
زیبا بود و بسیار ممنون

سلام

زیبا سروده اید

سلام فاطمه عزیزم
خوشحالم که دوباره از قلمت می خوانم ‌. رنگ عشق را چه کرده ای ؟
امیدوارم قلمت همیشه رقصان باشد .

گمان می کرد تاریکی


از پنجره های بسته عبور نمی کند!........خوش آمدی مهربانم خوش حالم دوباره می خوانم از قلم توانایت همه شور وعشق وامید

سلام ودرود بسیار زیبااااااا

سلام خواهر خوب كم پيدا شايدم ناپيدا
هرچند كوتاهاتو بيشتر دوست دارم اينم لذتبخش بود ممنون بداهه اي تقديم...

نگاهم را بهم مى ريخت
هر پنجره اي
كه رو به تو باز نمى شد...

گمان می کرد تاریکی


از پنجره های بسته عبور نمی کند!


درودها و تحسین

درودها بر شما .زیبا ودلنشین

درودها بر شما خواهر خوبم
مرحبا

این همه پنجره...
اما هیچ کدام نگاه تو نشد....بداهه تقدیمت خوب من

درود بر شما بانو ...

چه زیبا می سرایید ...

احسنت ...

گمان می کرد تاریکی


از پنجره های بسته عبور نمی کند!

درود فراوان
لذت فراوان بردم.کار بسیار زیبا و دلنشینی بود.
موفق باشید

درود استاد عزیزم بسیار شاعرانه بود

بسیار زیبا

گمان ميكرد تاريكي
از ميان پنجره هاي بسته عبور نميكند
،،،،
آفرين بانوي شاعرم

گمان ميكرد تاريكي
از ميان پنجره هاي بسته عبور نميكند
،،،،
آفرين بانوي شاعرم