سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 1 آذر 1403
    20 جمادى الأولى 1446
      Thursday 21 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۱ آذر

        کوتاه 92

        شعری از

        فاطمه ضیاالدینی

        از دفتر پروانه ها زود میمیرند! نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۹ فروردين ۱۳۹۵ ۱۵:۵۷ شماره ثبت ۴۵۹۲۰
          بازدید : ۹۲۷   |    نظرات : ۵۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فاطمه ضیاالدینی
        آخرین اشعار ناب فاطمه ضیاالدینی

        فراموش می شوم
        مثل مُهره های فیروزه ای گلوبندت
        مثل چشمه ای که خشکید
        مثل علفی که سبز نشد
        مادربزرگ!
        استکان چای ام را برگردان
        سماورت را خاموش کن
        سرم را روی پاهایت بگذار
        برایم قصه ای بگو
        قصه ای که اینبار بیدارم کند...!
        دوست ترین های شعر بهارتان بهار   :2:
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۲۷
        درود بانو
        بسیار زیبا و شورانگیز بود خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۸:۳۲
        سلام نازنینم...سال نو مبارک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۳۱
        درود بر شما بانو
        مثل همیشه اصیل و شریف و دلنواز سروده اید خندانک
        احسنت ها خندانک

        سال خوشی را برایتان آرزومندم خندانک خندانک خندانک
        زهرا حسین زاده
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۵:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۱۲
        درود بر دوست عزیزم سرکار ضیاالدینی
        خلاقانه و زیبا احساس درونی را به تصویر کشیده اید
        حظ وافر بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پرستو پورقربان (آنه)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۱۷
        درود بر خواهر گرانمهرم خندانک
        بسیار عمیق و باز هم کوتاهی خوش مضمون که با زبان دل خلق شده و دل ربایی میکند .... سپاس بانو خندانک
        سهم ما هم عاقبت فراموش شدن هایی است که روزی هیچ کس در خاطر نخواهد داشت و این یعنی قانونی نچندان بی وجدان!! گردنه های لب تیغی است،بودنمان ... . عجیب در پنجه های زندگی گرفتاریم!
        شاید هم روزی همه چیز،آنی بشود که باید ... . دل انگیز و ماندنی ...!


        زنده باشی خواهرم خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۶:۵۴
        ............... خندانک خندانک خندانک ..................
        فراموش می شوم
        مثل مُهره های فیروزه ای گلوبندت
        مثل چشمه ای که خشکید
        مثل علفی که سبز نشد
        خندانک
        خندانک
        سلااااااااام فاطمه جان خندانک خندانک
        عااااالی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        مرحبااااا به این طبع لطیف خندانک خندانک خندانک خندانک

        الهی! در عطای عیدانه به کرم خود بنگر نه طاعت من،
        که آنچه تو را شاید از هیچکس برنیاید.
        نوروزتان خجسته باد خندانک خندانک
        ................. خندانک خندانک خندانک .........................
        هدیه به اهالی خوب شعرناب:

        زن جوانی بسته‌ای کلوچه و کتابی خرید و روی نیمکتی در قسمت ویژه فرودگاه نشست که استراحت و مطالعه کند تا نوبت پروازش برسد .
        در کنار او مردی نیز نشسته بود که مشغول خواندن مجله بود.
        وقتی او اولین کلوچه‌اش را برداشت، مرد نیز یک کلوچه برداشت.
        در این هنگام احساس خشمی به زن دست داد، اما هیچ نگفت فقط با خود فکر کرد: عجب رویی داره!
        هر بار که او کلوچه‌ای برداشت مرد نیز کلوچه ای برمیداشت. این عمل او را عصبانی تر می کرد، اما از خود واکنشی نشان نداد.
        وقتی که فقط یک کلوچه باقی مانده بود، با خود فکر کرد: “حالا این مردک چه خواهد کرد؟”
        مرد آخرین کلوچه را نصف کرد و نصف آن را برای او گذاشت!…
        زن دیگر نتوانست تحمل کند، کیف و کتابش را برداشت و با عصبانیت به سمت سالن رفت.
        وقتی که در صندلی هواپیما قرار گرفت، در کیفش را باز کرد تا عینکش را بردارد، که در نهایت تعجب دید بسته کلوچه‌اش، دست نخورده مانده .
        تازه یادش آمد که اصلا بسته کلوچه‌اش را از کیفش درنیاورده بود!
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۱۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        چقدر قشنگ بود
        چند بار خوندم و لذت بردم
        ممنونم ازت
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سال نو رو بهت تبریک میگم و برات آرزوهای قشنگ میکنم
        نرگس فانی
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۳۷
        قصه ای که بیدارم کند.... خندانک خندانک خندانک
        زیبابود بانو خندانک لذت بردم خندانک

        موفق باشید
        مجنون ملایری
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۰۲
        با سلام بانو بسیار خوب سروده اید موفق باشید
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۰۹:۳۹
        درود بر فاطمه جان عزیزم

        بسیار زیبا سرودی و حسم به ایوانی رفت در کنار گلدانی که مادربزرگ آبش می داد

        لطیف و دلنشین
        شاد باشی روزگارت همیشه بهاری خندانک خندانک خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۲۳
        مرا بیدار کند
        افرین بانو
        همیشه زیبا میسرایید
        قصه ها
        سالها علت این بود که مادر بزرگ کنارم بنشیند
        و من هیچ وقت نفهمیدم
        مادر بزرگ
        دیگر راه نمیرود
        و
        روزی هم به خانه اش رسید
        با لبخند..........
        با دورود بر شما
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱
        درود برشما

        بسیا ر زیباست ولذت بردم



        خندانک خندانک خندانک خندانک

        مریم عرفانی فر
        سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۵۷
        سلام
        شعر های کوتاه شما رو دوست دارم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۵۵
        بر خلاف آنه بانو که می فرمایند روزی فراموش میشویم اعتقاد دارم کسی با این هنر جاودان جاوید میشود مثل شما بانو فاطمه ، خواهر خوبم
        مانباشی
        روزت مبارک اجی خندانک خندانک خندانک خندانک
        فاطمه فقیه زاده(فقیرزاده)
        چهارشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ ۲۰:۲۸
        سلام درود برشما خندانک
        مسعود احمدی
        جمعه ۱۳ فروردين ۱۳۹۵ ۱۱:۳۵
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3