سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        بهشت حوّا

        شعری از

        نیره ناصری نسب

        از دفتر شمیم پاییز نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۰۷ شماره ثبت ۴۷۳۶۰
          بازدید : ۱۶۰۷   |    نظرات : ۱۵۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیره ناصری نسب

        نگاه حوّا
        دست های آدم
        سرنوشتی سرخ ، سپید
        آه اگر حوا سیبی نمی خورد
        آدم در زمین تنها
        جهنم بود بهشت حوّا
        چه تفاهمی
        هنوز سنگ شرمندگی
        سنگین بر سینه آدمی
        جُرمش به دنیا آمدن
        پاداشش رفتن
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)(مدیر)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )(مدیر)

        ،

        نیره ناصری

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        صفیه پاپی(مدیر)

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        پگاه بنوان

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        رحیم نیکوفر

        ،

        جواد مهدی پور

        ،

        حبیب رضایی رازلیقی

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        هوشنگ زاهدی

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        عليرضا حكيم(مدیر)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        کفایت تاجمیری((حدیث))

        ،

        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        يدالله عوضپور آصف(مدیر)

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        زهرا ضیایی(روح الغزل)

        ،

        فرج

        ،

        محمد مير سليمانی بافقی (باران)مدیر

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        یونسی(یونس)

        ،

        مهدی حریفی

        ،

        همایون فتاح متخلص به رند

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        ادرینا(سمانه هروی)

        ،

        غلامرضا کفائی(کویر)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        جلال غلامی غلام

        ،

        طيارغيبعلي زاده

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        صادق صفرزاده (صادق)

        ،

        امیرحسین عموحسینی

        ،

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد

        ،

        امید مرادی

        ،

        محمد مهدی (هوشیار) فرازمند

        ،

        مهدی رفوگر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۰۱
        سلامی و درودی از سر مهر و ادب خدمت معلمفرزانه و بسیار محترم سر کار خانم نیره ناصری بزرگوار و گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهربان بزرگوار با خوانش اثر زیبایتان یاد این دلنوشته خود افتادم که تقدیمتان می نمایم و از تمام قلبم برای شما و خانواده عزیزتان موفقیت خواهانم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وقتی تو را
        چیدم
        ترسیدم گفتم:
        خدا
        شدی حوا؛
        خندیدم.
        پ.ن
        دیوانه ای غریبم ،برداشت از احساس ــ م آزاد است.!
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        هنوز سنگ شرمندگی


        سنگین بر سینه آدمی


        جُرمش به دنیا آمدن


        پاداشش رفتن
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودخواهری خندانک خندانک خندانک
        بسیارزیبا بودوتاثیرگذار خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۷
        بغض حوا
        با بوی سیب هم
        آرام نمی شود تا
        آغوش آدم نباشد...آلاله سرخ...تقدیمت استاد مهرم خندانک

        شعرزیبایتان هم ژرف و ماندنی خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۱۰
        آه اگر حوا سیبی نمی خورد
        خانم ناصری ، شاعر احساس ها... اولا که زیباترین تصویر را برای اثر ارزشمندتان انتخاب کرده اید.
        آه اگر حوا...
        امان از دل آدم...
        این قصه کهنه و این زخم کهنه که هر دم سر باز می کند و بیرون می ریزد خون دل ...
        خانم ناصری از زاویه ای که شما به موضوع نگاه کردید حقیقتا من غافلگیر شدم... آه اگر حوا سیبی نمی خورد
        این حرف را باید رویش بیشتر از اینها فکر کرد...
        باور عموم بر این است که حوا وسوسه کرد و آدم سیب را خوردو بعد به حوا هم داد...
        اما در این اثر ، آدم از مرکزیت خطا کمی دورتر ایستاده و دورتر نگهداشته شده...
        زیبا بود و اثر گذار و درود بر شما خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۲۰
        .

        درودبرشما. بسیارزیبا بود بانوی بزرگوار . خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        يکشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۵ ۱۴:۲۷
        ................ خندانک خندانک خندانک ................
        درود بانوی فرهیخته ی شعرناب خندانک خندانک
        نگاه تاز ه ای به داستان قدیمی ادم و حوا و بسیااار زیبااا بود .
        دستمریزاااد نازنین خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ............... خندانک خندانک خندانک .................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:
        تاجری پسرش را برای آموختن «راز خوشبختی» نزد خردمندی فرستاد. پسر جوان چهل روز تمام در صحرا راه رفت تا اینکه سرانجام به قصری زیبا بر فراز قله کوهی رسید. مرد خردمندی که او در جستجویش بود آنجا زندگی می‌کرد.
        به جای اینکه با یک مرد مقدس روبه رو شود وارد تالاری شد که جنب و جوش بسیاری در آن به چشم می‌خورد، فروشندگان وارد و خارج می‌شدند، مردم در گوشه‌ای گفتگو می‌کردند، ارکستر کوچکی موسیقی لطیفی می‌نواخت و روی یک میز انواع و اقسام خوراکی‌ها لذیذ چیده شده بود. خردمند با این و آن در گفتگو بود و جوان ناچار شد دو ساعت صبر کند تا نوبتش فرا رسد.
        خردمند با دقت به سخنان مرد جوان که دلیل ملاقاتش را توضیح می‌داد گوش کرد اما به او گفت که فعلأ وقت ندارد که «راز خوشبختی» را برایش فاش کند. پس به او پیشنهاد کرد که گردشی در قصر بکند و حدود دو ساعت دیگر به نزد او بازگردد.
        مرد خردمند اضافه کرد...


        اما از شما خواهشی دارم. آنگاه یک قاشق کوچک به دست پسر جوان داد و دو قطره روغن در آن ریخت و گفت: در تمام مدت گردش این قشق را در دست داشته باشید و کاری کنید که روغن آن نریزد.
        مرد جوان شروع کرد به بالا و پایین کردن پله‌ها، در حالیکه چشم از قاشق بر نمی‌داشت. دو ساعت بعد نزد خردمند بازگشت.
        مرد خردمند از او پرسید:«آیا فرش‌های ایرانی اتاق نهارخوری را دیدید؟ آیا باغی که استاد باغبان ده سال صرف آراستن آن کرده است دیدید؟ آیا اسناد و مدارک ارزشمند مرا که روی پوست آهو نگاشته شده دیدید؟»
        جوان با شرمساری اعتراف کرد که هیچ چیز ندیده، تنها فکر او این بوده که قطرات روغنی را که خردمند به او سپرده بود حفظ کند.
        خردمند گفت: «خب، پس برگرد و شگفتی‌های دنیای من را بشناس. آدم نمی‌تواند به کسی اعتماد کند، مگر اینکه خانه‌ای را که در آن سکونت دارد بشناسد.»
        مرد جوان این‌بار به گردش در کاخ پرداخت، در حالیکه همچنان قاشق را به دست داشت، با دقت و توجه کامل آثار هنری را که زینت بخش دیوارها و سقف‌ها بود می‌نگریست. او باغ‌ها را دید و کوهستان‌های اطراف را، ظرافت گل‌ها و دقتی را که در نصب آثار هنری در جای مطلوب به کار رفته بود تحسین کرد. وقتی به نزد خردمند بازگشت همه چیز را با جزئیات برای او توصیف کرد.
        خردمند پرسید: «پس آن دو قطره روغنی را که به تو سپردم کجاست؟»
        مرد جوان قاشق را نگاه کرد و متوجه شد که آنها را ریخته است.
        آن وقت مرد خردمند به او گفت:
        «راز خوشبختی این است که همه شگفتی‌های جهان را بنگری بدون اینکه دو قطره روغن داخل قاشق(کنایه از عمر) را فراموش کنی»
        در پناه حق خندانک خندانک
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۴۱
        با درود بانو بسیار عالی موفق باشی
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۳۶
        درود بر شما استادبانوی گرامی
        زیبا بود و بهرمند شدم
        خوشحالم که دوباره شعری از شما خواندم خندانک
        جواد مهدی پور
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۰۲
        اگر حوا نبود
        سیب از درخت نمی افتاد
        و آدم نمی خورد
        مادرم مرا از بهشت بیرون کرد
        قرار است پدرم
        بر گرداند ..



        درود بر شما بانوی گرامی خندانک
        زیبا سرودید

        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۰۹
        عالی بود دستمریزاد
        شیوا و زیبا
        خندانک خندانک خندانک
        هوشنگ زاهدی
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۲۷
        درود بر بانوی ناصری عزیز و گرامی
        سروده ای زیبا بود لکن اگر اجازتی باشد وقت را مغتنم دانسته و اجمالاً مطلب را بجهت حمایت از آن دو بزرگوار بطریقی دیگر بیان میدارم آنگونه که مشهور است مکانی بالاتر و والاتر از فردوس برین در دو عالم موجود نیست . عاشق آنست که از همه چیز بگذرد و آنرا فدای مقدم یار نماید و اینگونه بود که آن دو عزیز از جنت و تمامی شوکتش بگذشتند و با عمل خویش ثابت نمودند که یار خواهند ولاغیر . وما اولادان حریصانه و ملتمسانه چنان چنگ بر گردن دنیا انداخته که غیر قابل توصیف و از طرفی دیگر متأسفانه شاهد بر این میباشیم که بهشت و زیبائیهایش ارجح تا زیارت معشوق . عارف شیرین سخن و لسان الغیب حضرت حافظ میفرمایند

        پدرم روضۀ رضوان به دو گندم بفروخت
        ناخلف باشم اگر من بجویی نفروشم
        پایدار و شادکام باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک :
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر خواهر مهربانم
        بسیار عالی و با احساس
        چقدر قشنگ بود خیلی خوشم اومد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۲۶
        سلام سرکار خانم ناصری عزیز
        خیلی هم قشنگ و فلسفی
        خندانک خندانک
        برقرار باشید
        خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۶
        سلام
        بسیار خوش حالم از اینکه شعر زیبای شما را خواندم و باید افرین بگویم به شما و فکر زیبایتان خندانک خندانک
        کفایت تاجمیری(نجوا)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۱۷
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۱۹
        حرفی برای گفتن نیست جز:
        درودهاااااااااااااااااااااااااا استاد
        دعوتید به جرعه ای از نوشته ایم که نقد زیبای شما را میطلبد
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        سه شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۵ ۱۵:۵۷
        سرکارخانم ناصری، بانوی گرامی، سلام علیکم.
        .....................................................................
        معروفست که:( حرف ، حرف می اورد.......)...اینکه آدم وحوّا....سیب خوردند ویاگندم....ویا(هرچیزِ دیگر)...مهّم نیست...چون درروایات داریم که: درختانِ بهشتی ، هرمیوه ای که اراده شود، تحویل می دهند...واین نیست که درختان ومیوه ها، تک تک وجدای ازهم باشند...یک درخت ، بنابردرخواستِ فردِ بهشتی، می تواند هم، سیب برویاند وهم .......(هرمیوه ی دیگری).....مهم این است که خداوند ، ( که دراسماءِ نیکویش، شکّی نیست....).....ویکی ازانها مقتدربودنش می باشد، می خواست و، می دانست که چنین خطایی....ازمخلوقش سرخواهد زد......بنابراین ،اراده اش برآن بودکه..... ، غرورِ آنها رابشکند، وبه اوبفهماند که ،یک لحظه غفلت از(ما).......(یعنی خدئاوند)......
        برایت دردِ سرسازخواهد شد(که این اولّین امتحان بود).........وهم ، راهِ توبه رابه او بفهماند (که اگرخطانمودی، باتوبه می توانی به سوی مابازگردی)...
        درست مثلِ مادری که اگرکودکش ،خطایی بنماید ، به شکلی،..... تنبیهش می نماید....وهم ، اولّین کسی ست که اورادرآغوش می گیردو....نوازش می نماید.........(که تکبّر« نه به معنای مصطلح»، مخصوصِ خدای «متکّبر» است).....(سوره ی محشر)......وامّا ، چه سُروده ی بابرکتی....که همه رابه اندیشه واداشته است......وازخصوصیّاتِ شعرِ خوب.....برانگیخته شدنِ افکاراست.....دستمریزاد.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۰
        نجم نیّر را درود
        زیبا مینویسد بانو
        آفرین ها برشما
        خندانک خندانک خندانک
        صابرخوشبین صفت
        چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ۱۹:۵۷
        درودها بانو
        از خواندن شعرهایت اصلا خسته نمی شوم
        زیبا می سرایید. خندانک خندانک خندانک
        فرزانه جعفرزاده
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۹
        بسیار دلنشین بانو نیره خندانک خندانک خندانک
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۷
        درودها سرکار عالی
        بسیارزیبا و ژرف با قلمی فاخر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۰۰
        درود و هزاران آفرین خواهر گرامی
        بسیار بسیار زیبا و سرشار از احساس سرودید
        احسنت بر شما و کلام گهربارتان...
        زهرا ضیایی(روح الغزل)
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۲
        بسیارعالی
        احساسی زیبا ودلنشین دارید خواهرم
        درودتان باد



        بیتی از یکی ازغزلهای قدیمی ام را تقدیم شما می کنم



        آخر این آدم آدم شده هم می فهمد
        سیب ممنوعه فقط لذت چیدن دارد خندانک
        یونسی یونس
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۳۶
        عرض ادب و سلاااام
        بینهایت هنرمندانه است با موسیقی معنوی و لفظی
        احسنت و احسنت لذت بردم
        .................................................
        چه تفاهمی
        هنوز سنگِ شرمندگی
        سنگین ، بر سینه ی آدمی ،
        جُرمش به دنیا آمدن ؛
        پاداشش رفتن
        هزاران افرین استاد ارجمندم

        مهدی حریفی
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۳۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما....بسیار زیبا و با احساس سرودید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۲۱
        مدهوش ترینم همه از خواندن این شعر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۴
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        باقر رمزی ( باصر )
        پنجشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۰۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        سلام و درود خواهر خوبم بانوی بزرگوار
        به زیبایی شعرتان ببالید
        زیبا ، رسا و عمیق است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سمانه هروی
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۲۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامرضا کفائی(کویر)
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۰۲
        عالی بود
        دستمریزاد
        منصور شاهنگیان
        جمعه ۱۴ خرداد ۱۳۹۵ ۱۳:۱۱

        درود بر شما و بر کلام و احساس شما ...

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        موسی ظهوری آرام(آرام)
        شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۰۲
        درود بر شما بانوی ارجمند سرکار خانم ناصری هم شهری عزیزم
        چه بگویم جز اینکه به احترام قلمتان تمام قد بایستم و هزاران آفرین تقدیم نمایم
        عباس وطن دوست
        شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۵ ۰۸:۵۲
        خندانک
        سلام

        درود بر شما بانو ناصری عزیز خندانک

        \"آدم و حوای دیگری ساخته اید !!! خندانک

        خندانک بسیار زیبا و امروزی خندانک

        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        يکشنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۸
        درود ها برشما شاعر ه ي توانا درك خوبتان از نظام آفرينش ستودنيست پاينده باشيد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امید مرادی
        دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۰۰:۴۲
        سلام بانو ناصري خواهر عزيز و بزرگوارم خندانک
        خيلي خوب بود خيلي بي تعارف بخصوص دو بند اخرش محشر...
        ممنون
        محمد مهدی (هوشیار) فرازمند
        دوشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱۸:۵۳
        درود بانوی بزرگوار، زیبا و متفکرانه بود، استفاده کردیم.
        اگر رفتن، پاداش آدم نبود، تا ابد شرمنده گناهانمان بودیم.
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8