عاقبت جـــان مـرا ، جــان شما ، خواهد گرفت
نیمه شب یک گوشه ای ، بی خون بها ، خواهدگرفت
زَهر ِ لب های تو ، لب های مرا ، خواهد گزید
جان ِ من را بوسه ای بی انتها ، خواهد گرفت
تیرماهی هستی و تیر ِ نگاهت سمّی است
یک نظر کردی ، همان جان مرا ، خواهد گرفت
برق چشمان تو لامصب ، سه فاز است و قوی
بی شرف شوخی ندارد ، بی هوا ، خواهد گرفت
"هرکسی طاووس خواهد جور هِنِدِستان کشد"
جورطاووس شما ، مارا زما ، خواهد گرفت
ادعای عـشـق دارم لعـنتی باوربکن
عاقبت جان مرا این ادّعا ، خواهد گرفت
از طبیعت خواستم تا با دلم یکدل شوی
قیمتش جان بود و جانم ، را دعا ، خواهد گرفت
گفته بودم تا سرانجام از تو رو گردان شوم
گفتم اما دامنم را این خطا ، خواهد گرفت
زلف یلدا ، چشم آهو ، لب چو یاقوت و عقیق
کو کسی تا چشم از این بالابلا ، خواهدگرفت
گر خودت از ما نگیری جان لاجان مرا
آخر این ماجرا ، شخص خدا ، خواهد گرفت
ای غزل ، آخر کجایی ؟ شاعرت را کشته اند
انتقام خون من را ، واژه ها ، خواهد گرفت
#امیرحسین_مقدم
12. تیر. 94
11:35شب
درود استادبزرگوارم
بسیارزیبا بود