يکشنبه ۲ دی
سنمِ دلنگران شعری از جلال پورسلیمانی
از دفتر فراسویِ خیال نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۴ خرداد ۱۳۹۵ ۲۲:۴۵ شماره ثبت ۴۷۲۴۹
بازدید : ۳۷۱ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر جلال پورسلیمانی
آخرین اشعار ناب جلال پورسلیمانی
|
نکند صبحدمی با دگران یار شوی
نکند نیمه شبی همدم اغیار شوی
تو نگار دگران باشی و از ما نگران
نوش جمع دگران نیش دل زار شوی
نکند صبحدمی ای سنم دلنگران
دل ز ما بر کنی و همنفس خار شوی
روزگارم به تمنّای وصال تو گذشت
چه شود گر بشود یار وفادار شوی
نکند عاقبت کار به جایی برسد
مایهء رنجش ما موجب آزار شوی
کار من در گرو پیشه و اندیشهء توست
میشود نیک بیندیشی و ابرار شوی؟
نکند آه و فغان همه از تیشهء توست
وای از عشق من اگر باز در اینکار شوی
به دلیلی گذری کن شبی از کوچهء ما
که ندانسته شفای دل بیمار شوی
۲۵فروردین۹۵جلال پورسلیمانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی ناب و زیباست