زیبا گل نرگس(عج)
تقدیم به مولود موعود نیمه ی شعبان
سحر زیبا گل نرگس ، شکوفا شد به زیبایی
شده ساطع ز شرق لامکان ، مهری اهورایی
به عهد ماسبق آمد، تمام ِ نورِ حق آمد
به هنگام فلق آمد به محوِ شامِ یلدایی
دل آهنگ زبور آمد، تمام رازِ طور آمد
و نورِ نورِ نور آمد که عالم گشته سینایی
جهان را ناخدا آمد، تجلّایِ خدا آمد
نگارِ آشنا آمد، منال ایدل زِ تنهایی
قضا خندید و شادان شد، قدر بالید و رقصان شد
زمان انگشت حیرت در دهان رین سان فریبایی...
اگر بیند کسی خوابش، دگر خوابش نمی آید...
وگر بیند به بیداری شود مبهوت و شیدایی
زِ پشت پرده دلها را به غارت برده واویلا...
اگر بی پرده بنماید، به دلها چشم شهلایی
به سینا گر شود ظاهر، نقاب از چهره بگشاید...
نه ماند طور و نه موسی اگر سازد تجلّایی
زمین منجمد آخر بهاری می شود با او !
جهان را زنده می سازد دمِ گرمِ مسیحایی
عطش سیراب می گردد زِ سکر جامِ چشمانش
کسی هرگز ننوشیده میی با این گوارایی...
به مخموران شود ساقی، اکر روزی بود باقی
زِ عالم می کند با این، دو خمّ ِ می پذیرایی
شود ظاهر جلال حق، زِ مرآتِ جلالِ او
بود هر شامِ آن روز و بود هروز رؤیایی...
چو آن لیلی لیلیان، به صحرا چهره بگشاید
شود لیلی چنان مجنون اسیرِ عشق لیلایی
چو آن ماهِ جهان آرا، نهد در بزم یوسف پا...
زلیخا می شود یوسف! کشد کارش به رسوایی...
ندیده رویِ ماه او دو چشمِ مرد و زن نالد...
کجا در دیده ِ دیده ! بود صبر و شکیبایی...؟!
به احساس ترِ چشمم، قدم بگذار بر چشمم
که تا از جذبه ی چشمت رسد عاشق به گیرایی...
1383محمدعلی جعفریان(عاشق)
زِ عالم می کند با این، دو خمّ ِ می پذیرایی............