سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        ازدواج کیکاوس و سودابه (بخش اول)

        شعری از

        بابک شریعت

        از دفتر پهلوانان نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۳۲ شماره ثبت ۴۷۰۱۴
          بازدید : ۷۳۳   |    نظرات : ۲۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بابک شریعت

        صدای ارسالی شاعر:
        پیش زمینۀ داستان- بخش اول ( از چهار بخش):   کیکاوس پادشاه امپراتوری ایران زمین است و شاه یمن (هاماوران) بر این سرزمین که بخشی از ایران بزرگ  است حکومت میکند وبه کیکاوس باج و خراج میدهد. پادشاه یمن تصمیم به سرکشی و شورش بر علیه حکومت مرکزی ایران میگیرد و با شاهان مصر و بَربَرستان (لیبی) همدست میشود و سپاهی گران برای جنگ با لشکر ایران فراهم می آورد.  کیکاوس با ژنرالها و سپاه خود در نبردی سهمگین لشکر شورشی را شکست میدهد و چون تسلیم میشوند آنها را میبخشد و تاج و تختشان را باز میگرداند. شاه هاماوران (یمن) هم از کیکاوس دعوت میکند تا برای شکار و تفریح مدتی مهمانش باشد و کیکاوس میپذیرد.
        بعد از آن شاه یمن هاماوران
        سر بپیچید از خراج خُسروان
        کاوس کی چون به او هشدار داد
        او به شاه مصر و بربر نامه داد
        گِردِ هم آمد سپاهی از یلان
        هم ز مصر و شام  و هم بَربَرسِتان
        لشکری آراستند با هر سِلاح
        از برای جنگِ با ایران سپاه
        هم کلاه رومی و گرز گران
        تیغ هندی، نیزه و چینی سنان
             
        شاه کاوس آگه از این کار شد
        لشکرش آمادهٴ پیکار شد
        آمدند از هر طرف کُندآوران
        گیو و گودرز و فریبرز ژیان
        تیغ و گرز و نیزه و کرنا و کوس
        جوشن و برگستوان، بهرام و توس
        تا نبردی سهمگین آمد پدید
        شد زمین از گرد اسبان ناپدید
        آن چنان کشتند از گردنکشان
        از سپاه بربر و هاماوران،
        تا زمین پر شد زِ اجساد یلان
        جوی خون از هر طرف گشته روان
        شاه مصر و بربر و هاماوران
        تا بدیدندی شکست یاوران
        جمله تسلیم سپاه کی شدند
        از ره گردنکشی عاجز شدند
        دید آن تسلیمشان کاوس شاه
        ایستاد از جنگ با یاغی سپاه
        چون بدادندی ورا باژ و خراج
        او ببخشید آن یلان را باز تاج
        بازگشتند آن شهان سوی دیار
        عهد کرده آن زمان با شهریار
        کاوس کی قصد برگشتن نمود
        شاه هاماور از او دعوت نمود
        خواست از شاه جهان فخر کیان
        تا شود تاج سر هاماوران
        چند ماهی بهر تفریح و شکار
        بهر میخواری و سور و افتخار
        نزد سالار یمن مهمان شود
        بر سر هر محفلی تابان شود
        کاوس کی همره شاه یمن
        رفت مهمانی به سور و انجمن
        شاه ایران با سپهداران خویش
        هفته ای بودند غرق نوش و عیش
        چند روزی سور و ساز و بزم و می
        رقص مَهرویان و سنج و دف و نی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۴۹
        مقدمتان گلباران خیلی خوش امدید به شعرناب خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۳۱
        خندانک خندانک خندانک به شعرناب خوش امدید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۲:۵۱
        درود
        به شعر ناب خوش آمدید خندانک خندانک خندانک
        منوچهر مجاهدنیا
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک به شعرناب خوش آمدید.
        محمد مير سليمانی بافقی (باران)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۵:۰۶
        درودها استاااااد
        زیبا بود خندانک خندانک خندانک
        امروز روز بزرگداشت حکیم خیام نیشابوریه .تبریک عرض می کنم با یک رباعی ازاو:
        تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
        وین عمر به خورشدلی گذارم یا نه
        پر کن قدح باده که معلومم نیست
        کاین دم که فرو برم برآرم یا نه!! خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس ترکاشوند(عارف)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۰۷
        درود برشما استاد گرامی
        بهتر نیست سبک حماسی مان را جدید تر کنیم واز سلاحهای متعارف روز وقهرمانان حماسی جدیدمان نام ببریم ؟
        بعنوان مثال
        لشکر پهباد شد آراسته هریکی از نقطه ای برخاسته
        ولی جالب نیست هرچه می خواهد دل تنگت بگو
        زیبا بود ومرا به اظهار نظر وادار کرد
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۷:۱۶
        درود بر شما شاعر بزرگوار

        خوش آمدید به شعر ناب خندانک

        چقدر زیبا مرحبا بر شما خندانک
        منتظر ادامه آن هستیم خندانک خندانک خندانک
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۱۸
        درود بزرگوار جالب بود
        مولوی فرموده
        خلق را تقلیدشان بر باد داد
        ای دوصد لعنت بر این تقلید باد خندانک خندانک خندانک
        در ضمن بیشتر قافیه ها مثل هاماوران یلان نا ما|وران
        که قافیه اصلی ی |آنها یل هاماور ناماور است می گویند شایگان
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۸:۲۶
        درود بر شما بسیار زحمت کشید ه اید جسارتا اگر قالب شعر مثنوی است که قالب معمول روایت داستان هم همین است در بسیاری موارد خروج از وزن داشته اید ودر مواردی قافیه بکار گرفته شده اشتباه است بعلاوه وقتی شاعر بزرگ و پر آوازهای مانند فردوسی داستان را با بیانی افسونگر واعجاب بر انگیز روایت نموده نیاز به روایت مجدد با زبانی نازلتر نیست بهتر بود شما این لحن اسطوره ای وحماسی را درجهت بیان موضوعات جدیدتر بکار می گرفتید همانگونه که شاعر بزرگ معاصر اخوان ثالث بدرستی انجام دادند جسارتم را ببخشید استاد
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۳۲
        درود برشما شاعر گرامي پاينده باشيد خندانک خندانک خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۴۵
        درود بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۱۶
        ..................... خندانک خندانک خندانک ..........................
        زیبااا بود همشعر خوبم خندانک خندانک خندانک
        مقدمتان گلباااران خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................... خندانک خندانک خندانک ........................
        تقدیم به اهالی خوب شعر ناب:

        روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
        گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئ و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.
        گفتند:...
        آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید
        گفت:
        آری جزئ نخست اعتماد بر خدای است ،عزوجل،
        دوم آنچه مقدر است بودنی است،
        سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.
        چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم
        ،پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد
        .ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد
        چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت. خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۰:۱۲
        جالب و زیبا
        درودها خندانک خندانک خندانک
        همایون فتاح(رند)
        سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۲۲:۵۱
        احسنت براین طبع حماسی توباد خندانک خندانک خندانک خندانک
        بابک شریعت
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۲۸
        روحی فداک!
        سیدظریف چشتی (مودودی)
        چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۴۲
        سلام بر شاعر فرهیخته

        احساس تان و شعر تان زیباست
        موفق باشید
        به کلبه این فقیر و درویش هم دعوتید خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8