سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        اصحاب کهف ..

        شعری از

        جواد مهدی پور

        از دفتر کلک عشق .. نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۱۶ شماره ثبت ۴۶۶۷۵
          بازدید : ۱۱۶۵   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جواد مهدی پور

        بسمه تعال
        آه  ای آیینه ، رو کن صورت طاووس را
        قاب کن درخود  برایم معنی  ناموس را
        آبروی عشق را آیینه پنهان کرده است
        چشم نابینا  نبیند  نور نامحسوس را
        ابرهای تیره   سرشار از زلال قطره اند
        زندگی بخشند هر جا  بوته ی مأیوس را
        تلخی و شیرینی دنیا که خوابی بیش نیست
        مرگ   باطل می کند تعبیر این کابوس را
        ماهی قرمز که در تنگ بلور افتاده است
        کی برد از خاطرش  پهنای اقیانوس را 
        با گذشت سالها ، آیینه ی اصحاب کهف
        فاش می سازد جنایت های دقیانوس را
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۹:۵۷
        استاد نازنین و و بزرگوار ممنونم از مهر افصسانی زیبایتان من خادم جز زیبایی نمی بینم و خدمتگزاری را سعادت درود بر شما خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        گرانقدر تمنادارم چنانچه با گوشی یا تبلت ارسال می کنید فاصله اضافه مابین سطر نگدارید متشکر می شویم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۳:۲۷
        ماهی قرمز که در تنگ بلور افتاده است

        کی برد از خاطرش پهنای اقیانوس را .........دروداستاد خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۸:۴۹
        درود بزرگوار
        غزلی ناب و زیباست خندانک خندانک
        حبیب کیانی قلعه سردی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۲:۲۲
        ابرهای تیره سرشار از زلال قطره اند زندگی بخشند هر جا بوته ی مایوس را. درود بر شما
        مجنون ملایری
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶
        با درود جناب مهدی پور بسیار خوب سروده اید موفق باشی
        لیلا باباخانی (سما الغزل )
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۶:۳۴
        سلام زیبا زیبا زیبا..........
        زهرا منصوری
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۰:۲۹
        بسیار زیبا وخواندنی
        درود بر شما
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۱:۴۰
        خندانک

        خندانک

        سلام جناب مهدی پور

        بسیار زیباست
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        هوشنگ زاهدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۳:۳۶
        درود بر جناب مهدی پور گرامی
        سروده ای دلنشین بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        عبدالحسین آزادمنش(ع   آزاد)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۰۱
        سلام بر استاد عزیز زیبا و روان و پر مغز سرودی خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۳۰
        با گذشت سالها ، آیینه ی اصحاب کهف

        فاش می سازد جنایت های دقیانوس را

        درود بر شما باد
        بسیار زیبا
        مرحبا بر این قلم خندانک خندانک
        لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۳۷
        سلام چه شعر زیبایی
        آفرین ها به شما
        خندانک خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۶:۳۲
        .................. خندانک خندانک خندانک .........................
        بسیااار زیبااااا... خندانک خندانک خندانک
        دستمریزااااد جناب دکتر خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک ....................................
        تقدیم به اهالی خوب شعرناب:

        داستان جالب (نشان شخصیت)
        مردی نابینا زیر درختی نشسته بود!
        پادشاهی نزد او آمد، ادای احترام کرد و گفت:قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟»
        پس از او نخست وزیر همین پادشاه نزد مرد نابینا آمد و بدون ادای احترام گفت:آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
        سپس مردی عادی نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ راهی که به پایتخت می رود کدامست؟
        هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.
        مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید:‌برای چه می خندی؟
        نابینا پاسخ داد:اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.
        مرد دوم نخست وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
        مرد با تعجب از نابینا پرسید:چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟
        نابینا پاسخ داد: «‌رفتار آنها … پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد. او باید با سختی و مشکلات فراوان زندگی کرده باشد!»
        جواد مهدی پور
        جواد مهدی پور
        يکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۷:۵۲
        درود بر شما استاد گرامی بانو پاپی ارجمند خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        یونسی یونس
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۲۷
        عرض ادب
        غزلی موزون و اهنگین بود با درونمایه غنایی
        احسنت لذت بردم

        سيده فاطمه سيدپور (سپيده)
        شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۷:۵۳
        سلام بزرگوار
        مثل هميشه فوق العاده و زيبا بود ،قلم شما بسيار حرفه اي و بدون نقص ،خيلي لذت بردم
        به به
        احسنت احسنت احسنت
        رضا عزیزی (رهگذر)
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۴:۵۸
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        اعظم قانع
        يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۱۵:۰۲
        همه بیتها زیبا و پر مفهوم بود والحق استادانه
        درررووود
        .

        ماهی قرمز که در تنگ بلور افتاده است

        کی برد از خاطرش پهنای اقیانوس را
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵ ۰۴:۵۱
        تلخی و شیرینی دنیا که خوابی بیش نیست
        مرگ باطل می کند تعبیر این کابوس را
        ماهی قرمز که در تنگ بلور افتاده است
        کی برد از خاطرش پهنای اقیانوس را
        دوبیتی که خواندم برایم یکدنیا معنا داشت. آفرینش و هستی و حیات و مرگ و حقیقت و مجاز...
        معنای مهمی هستند که در این دو بیت خیلی خیلی زیبا به آنها پرداخته شده بود.
        ما بدنبال اصل خود هستیم ....باز جوید روزگار وصل خویش...
        دلنشین بودن و به جان نشستن این اثر دلیلش حقیقت داشتن و زیبا بیان شدن این حقیقت بود. بهره بردم و درود بر شما خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1