بی تو هر روز دلم خسته وتنهاست ، بیا

حضرت استاد روح الغزل بزرگوار روحتان شاد که این گونه روحمان را با این غزل های زیبا کیفور می کنید ممنونیم مهربان عزیز

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﻫﻤﻪ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ

ﻋﻤﺮ ، ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯽ ﺳﺮﻭ ﺑﯽ ﭘﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺎ


درود برروح الغزل مهربانم
زیبا وشورانگیزبودنازنین بانو

درود بانو
غزلی ناب و زیباست
سرشار از احساسات پاک جوانی

حال و هوای عاشقی را مدتی است در نزدیکی ام حس نمی کنم و به این خاطر است که مدتی است عاشقانه ای ننوشته ام اما این حس و حال را خوب می شناسم...خوب...
تخته پاره ای میان دریا... زیبانرین و بجاترین تشبیه و مثالی است که می شود برای بیان حال عاشق زد.
بانو روح الغزل بسیار زیبا نوشته اید و دل انگیز و دلنشین...
عاشقانه های شما رنگ شراب دارد و بوی یاس می دهد.
با احساس می نویسید و خواننده را ...بخصوص اگر عاشقی کرده باشد و عشق را بشناسد اذیت می کند...
درود بر شما

ﺑﯽ ﺗﻮ ﺣﺘﯽ ﻭﺳﻂ ﺩﺍﻍ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﯼ ﺷﻬﺮ

ﺭﻧﮓ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ ﯾﮑﺴﺮﻩ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ ، ﺑﯿﺎ

درود بانوی بزرگوارم
بسیار عالی و احسنت بر سروده زیبایتان
می آموزم از شما

ﯾﺎﺭ ﺩﯾﺮﯾﻨﻪ ﻣﻦ ، ﺁﺧﺮ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺎ
........
بسیار بسیار بسیار زیبا و اینکه افرین به وسعت فکر و دایره کلامتان
..........
بیا
که اخرین نفس
لقمه شیرینی باشد
از سردی نگاهت
میخواهم در چشمت
یخ بزنم
تب دارم

احساس زیبایی داشت شعرت بانوی مهربانم...دراوج بمانی

سلام بانوی بزرگوار

بسيار زيبا بود وبسیارلذت بردم

سرکارخانم ضیایی، بانوی گرامی، سلام علیکم.
........................................................................
فکرکُن ، دروسطِ معرکه، تنها دلِ من
مثلِ یک چوب،که درپهنه ی دریاست، بیا
.............................................................
بسیار زیباست این غزل، بانوی بزرگوار.....دستمریزاد.
(ببخشید بردیوانه)........
(حسّ وحالِ همه ی پنجره ها،بعدازتو)........
(من به احساسِ لبِ جامِ تو،جان نوشیدم)..............
................................................................................
این دومصرع را، بازنگری بفرمایید، ممنونتان می شوم........

مضمون متعالی
غزلی نیکو
حالی نیک
درود بر شما

سلام بر احساسی ترین خواهر پاک احساس و اندیشه وارم
استاد فکری بی دلیل نگفتند روح الغزل....امروز فهمیدم واقعا هم همینه...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﻫﻤﻪ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﺑﺒﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ
ﻋﻤﺮ ، ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﯽ ﺳﺮﻭ ﺑﯽ ﭘﺎﺳﺖ

در کودتای سکوت
بی هیچ نبردی
اشک می نشیند
بر تخت سلطانی
چشم های بی خواب
در معنای بی تابی
عجب پادشاهی
هر چه بیشتر بماند
دل خالی تر می شود
از غصه های سر ریز جدایی

- قشنگ بود

هزار و یک ترانه
دفتر اول: یاد یار
نام ترانه: فکری به حال من کن
بیاد و الهام از شعر / بی تو هر روز دل خسته ام / بانو زهرا ضیایی ( روح الغزل)
**
فکری به حال من کن
به حال زار ه من کن
دار م می سوزم در آتش
بیا نگاه به من کن
**
سرتا به پا من شعله ام
سرتا به پا من سوخته ام
بی بال و پر- پرکنده ام
من چون مرغ سرکنده ام
**
بی تو من خیلی خسته ام
بی تو تنهایه کوچه ام
بی تو مرغی دل خسته ام
بی تو مرغی سرکنده ام
**
تو روح من – تو جسم من
تو صل من – تو هجر من
تو شور من- تو شعر من
تو عشق من – تو چشم من
**

حسن بذرگری(آیین)
توضیحات: سرایش95/2/8- بداهه- ناتمام- مشاعره

سلام سرکار خانم ضیایی عزیز
خیلی قشنگ بود
لذت بردم
درودها...

سلام وعرض ادب عالی بود

درود بر شما
موزون و زیباست
قلمتان سبز

همچون ترنم باران

احسنت زیبا سروده اید
ﺣﺲ ﻭﺣﺎﻝ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ
ﺭﻭﺯ ، ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﻭ ﺷﺐ ، ﺳﻤﺖ ﻏﺰﻟﻬﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺎ
ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﻣﻌﺮﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻝ ﻣﻦ
ﻣﺜﻞ ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭘﻬﻨﻪ ﯼ ﺩﺭﯾﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺎ