شنبه ۱۵ ارديبهشت
مردِ فراری شعری از سهیلا مولاوردی
از دفتر ترانه نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۵ ۱۲:۴۸ شماره ثبت ۴۶۰۸۴
بازدید : ۴۴۴ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب سهیلا مولاوردی
|
عاقبت با خنجرِ تیزِ کلامت
قلب داغونِ منو از نو شکستی
باز اشک اومد نشست تو چشمای من
باز حس کردم تو این دوروبر هستی
خواستم با آه ، یه قصّه بسازم
دیدم این قصّه که دلچسبِ کسی نیست
جای تو اشکِ چشامو پاک کردم
این حقیقت از سرِ دلواپسی نیست
تک تکِ حرفات سوزن سوزنم کرد
جای زخمش خوب نمی شه توی سینه م
کاش سکوتت تا همیشه مالِ من شه
نشنوم می گی « همینَم که همینَم »
عشقمو باور نکردی ، سختگیری
من گناهم اعتماد و سادگیه
تو می گی رنجیدی از حرفای مردم
من تمومِ غصّه هام دلدادگیه
از تو دورم ، اما چشمات پیشِ رومه
دفن کن قلبِ منو ، مردِ فراری
خورد کن ته مونده های این غرورو
با کلنگ و تیشه و هر چی که داری
سهیلا .م( مولاوردی )
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار جالب و زیبا بود