سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      نمی دانم که آیا املم من؟؟؟

      شعری از

      زهرا حسین زاده

      از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۸ فروردين ۱۳۹۵ ۱۳:۱۴ شماره ثبت ۴۵۸۹۷
        بازدید : ۵۸۶   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر زهرا حسین زاده

      ادامه ..............
      نمی شد تا رها گردم ز ایشان
      ولیکن گشتم از آنها پریشان
      نمی شد تا رها زآنان بگردم
      پیاده سازم خود باز گردم
      به دور میز بنشستیم با هم
      غذاهایی برامان شد فراهم
      به قهقه ها یی از این دوستانم
      بشد مخرو به ای آن بوستانم
      که آرامش از آنجا صلب کردند
      پسرهایی که بودند جلب کردند
      شدند نزدیک ماها آن پسرها
      بشد نزدیک گویا درد سرها
      دگر آنجا نشستن ننگ و عار است
      سخن گفتن ز آزادی شعار است
      رها شان کردم و گشتم روانه
      از آن اوضاع بد من سوی خانه
      به خود گفتم خدایا من که هستم ؟
      به اشک و ناله بغضم را شکستم
      شروع کردم به هق هق گریه کردن
      به جانی که شهیدان هدیه کردند
      به آنها که پدر می گفت از آنها
      شهیدان وطن رعنا جوانها
      که رفتند ازپی حفظ نوامیس
      شدن خائن به این خونها روا نیست
      بگفتم ای شهیدان مانده ام من
      میان دوستان در مانده ام من
      یکی دارد حجاب و دل نه پاک است
      یکی هم در گنهکاری هلاک است
      میان این دو آخر من چه سازم
      کمک کن ای خدای چاره سازم
      نمی دانم که آیا املم من؟؟؟
      ندارم تربیت را و خلم من
      نمیدانم که حق با دوستان است ؟
      حقیقت با که یا رب این زمان است
      ..........ادامه دارد
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      ساسان نجفی(سراب)

      نیست جز عشق خالق هستی نام و نشان دلم
      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3