سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        جفتی عوض شدیم

        شعری از

        میلاد عدسی

        از دفتر لیالی سکوت نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۴۵۵۷۲
          بازدید : ۵۰۵   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میلاد عدسی

        یه وقتایی دلواپست میشم و
        تو تنهاییام از تو دم میزنم
        تو هیچی نمیدونی از حال من
        شبایی که بی تو قدم میزنم
        شبی که تو غرق در آرامشی
        شبی که کنارش نفس میکشی
        به پهلوی من میزنی هی تبر
        تو از حال و روزم نداری خبر
        تویی که به خاکسترم میکشی
        هنوز عکس تو روبروی منه
        با اینکه منو میکشه دیدنت
        بازم دیدنت آرزوی منه
        یه چند روزیه خیره به پنجرم
        تماشا به بارون و مه میکنم
        تا اینکه تو رد شی ببینم تو رو
        غرورم رو پیش تو له میکنم..
        معلوم کجایی؟
        چند روزه نیستی
        داغونه شبام
        بد بوده صدام
        چپ بوده نگام
        قبول ، رفتی که بیای
        راه برم کجا
        چند شبو جدایی رختُ بستی رفتی
        زجه ام و جنگیدن
        جیغ و داد و از خوابم پریدم
        همه جارو گشتم و تورو ندیدم
        جمع کن و بیا سرد شده هوا
        تو بیرون نمون من میرم به جات
        از خونه بده پره نامرده که
        بشی دور از خونه چرا خبری نی ازت
        برا کی میمیری فقط برنگرد
        که دیوونم سخت شده برات
        بوی گناه کبیره میده نگات

        "هیــس / معلومه کجایی"
        ♫♫♫
        جواب من این نیست...
        جفتی عوض شدیم
        برات عجبیب نی غریب نی
        من نمیخوام جواب
        داغ نمیشم برات
        دیگه خام نمیشم
        قضا قدره
        درب خروج همون بغله
        یکی بره بهش بگه دیگه زنگ نزنه
        دیگه نیاد دره خونه که براش خطره
        تو میری دندونُ کندم
        ممنونم شخصا
        معلومه کجایی؟
        حرف نزن
        حرف نزن
        نیاد صدات
        معلومه کجایی…!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۹:۲۰
        درود گرامی
        دلنوشته زیبایی است خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۵۲
        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        عباس ترکاشوند(عارف)
        سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۵۲
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        شنبه ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ ۰۷:۵۴
        تقدیم به شما خندانک
        تنها شده ام تنها
        تنها شده ای تنها
        حال می فهمیم
        معنا یه دل ه تنها
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5