چهارشنبه ۲۸ آذر
غم عشق شعری از سعیدمحمودی
از دفتر هرج ومرج نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۱ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ شماره ثبت ۴۵۴۸۶
بازدید : ۳۸۳ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب سعیدمحمودی
|
هرروژ دوریت بیشتر،ئه رامن هرسخته ماو توچین ومای سورهاتنت،کی هاتنت جخته ماو؟ خم دوریت جورشویه،مرمیه کولم روژه لیژ تیخ بریت درمانسی،باینه کاراو تخته ماو دنگم کپه بخر نیه،فره من دی هاوارم کرد قیمت خوسه ام هاتن توئه،کی من خمم نخته ماو؟ پشت واژه لم چمیایه،عذر ئه ر قلمه مارن کی واژه ل آزیتیمو،نام وژت آمخته ماو؟ هرکی پامنیه سن،وری پیری پخته ماو کی جوان چوی من وداخ،هم پیروهم پخته ماو؟ ئه ر رنگ شعرم سفیده،رنگ پریه سی نازار عشق توقوام شعرم بی،تونین یه سررخته ماو خوینی که تودوانت،وه نام رگ شعره ل منیر/حشک بیه دی کینیه،کی ای خوینه لخته ماو؟ حشک بیم ودرماله تان،چوی داولی وه ژیرویر/خداکی بن زمسانو،ای ویروای یخته ماو؟ هورهرویرهایتیه تو،وختی وا مایه شونت هارمونی ره نگینیکه،موی سرت شلخته ماو خوسه پردلمه نازار،توبختم بین ولام چین کسی که توبخت بوینی،ماوبوشین بدبخته ماو؟ برگردان به فارسی👇👇👇 هروزدوریت بیشتربرایم سخت میشود٬تورفتی وصبرآمدنت می آید کی آمدنت جخت میشود؟ غم دوریت مانندبختک است حتی روزهاهم به سراغم می آید٫تیغ ابرویت درمانش است بیایی کاراوتخته میشود صدایم گرفته خریدارنیست زیادهوارکردم٫بهای غمم آمدنت است کی من غمم نقدمیشود؟ قامت واژه هایم خم شده به قلمم تسلیت میگویند٫کی واژه های عزادارم بانامت آمیخته میشود؟ هرکس سنش بالاروبه پیری میرود پخته میشود٬چه کسی همانندمن درجوانی هم پیروهم پخته میشود؟ گررخ شعرم سفیداست است رنگش پریده نازنین٫عشق توقوام شعرم بودتونیستی یکسره فرومیریزد خونی که تودواندی دررگ های شعرم ٫چشمه اش خشکیده کی این خون لخته میشود بردرخانه ات همچون مترسکی درزیربرف مدفون شده ام٫خدایاکی این سردی وزمستان پایان مییابد؟ خورشیدهمیشه رویش به سمت توست هنگامی که بادبه دنبالت می آید٬هارمونی زیبایست هنگامی که موی سرت شلخته میشود دلم پرغم است نازنین توبختم بودی که ازکنارم رفتی٬کسی که توبختش باشی میشودبگویی بدبخت میشود؟ (سعیدمحمودی)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.