يکشنبه ۴ آذر
خدایی کن شعری از آذرخش
از دفتر گاهی، سرودهای نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۱:۰۱ شماره ثبت ۴۵۲۹۲
بازدید : ۵۷۱ | نظرات : ۱۲
|
|
بیشک دوباره فرصت دیدار مرده است
این سرزمین خامش بیدار مرده است
همچون کویر ترک خورده بیصدا
این گوشه، یک دل بیمار مرده است
یک شهر بی رعیت بیکدخدا شده
این دل که در غم بسیار مرده است
اما دوباره مرا یکنظر ببین
این زار عاشق سربار مرده است
ها کن وجود این شب بی حال بیرمق
خورشید سرد گنبد دوار مرده است
یکقطره بازخدایی کن و ببار
در آرزوی قطرهای این خار مرده است
یک دم دوباره زنده کنی نوبهار را
این شاخه بر سر دیوار مرده است
تنها تو ماندهای از، آخرین امید
هر چیز دیگر این روزگار مرده است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود
بسیارزیبا بود
البته کمی هم فکر کنم وزنش لغزش داشت