يکشنبه ۴ آذر
از چی میترسونی منو؟ شعری از آذرخش
از دفتر ترانههای دلتنگی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۹:۱۲ شماره ثبت ۴۴۲۹۳
بازدید : ۵۳۲ | نظرات : ۶
|
|
از چیمیترسونی منو
اینجا شب و روز یکیه
زندونه زندگی من
غباره و تاریکیه
از چی می ترسونی منو
من دیگه خامت نمی شم
می شناسم اون نگاهتو
دیگه خرابت نمی شم
فقط یه دفعه مرد باش
هر چی که بردی پس بیار
قلب شکستهی منو
تو کوچه بین راه نذار
قلب منه که دست تو
خنجر خوراک روزشه
با تیکه تیکه هاش خوشم
تنهایی حال و روزشه
جلو نیا که این دفعه
خودم رو آتیش می زنم
شیشهی عمر کهنهمو
با عشقم آتیش میزنم
دیگه نیا نمی تونم
دست بکشم رو خاطرات
دیگه نمیخوام بمونی
اینجا که جایی نیست برات
پشت سرت درو ببند
باز نفسام در نمیاد
برو برو که نمی خوام
بازم تو رو یادم بیاد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.