يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
|
به نام خدا
(بهای جام)
غیری چه داند این، که بر ما چسان گذشت
در آتشی ز هجر، چه روز و شبان گذشت
کس را خبر چه هست، ز سوز درون دل
یا آنکه در فراق، چه بر حال جان گذشت
با مدعی بگوی، به ما بستگان دل
از داغ روی یار، بسا الامان گذشت
خونین به خاک عشق، بیفتاده قلب ما
زابروی آن نگار، چو تیر از کمان گذشت
جان را رها نکرد، غم هجر روی دوست
زآن دم که پیش چشم، چو سرو چمان گذشت
اینک خوشیم و شاد، چو چشمی به دیدن است
آید بهار پاک، چو گاه خزان گذشت
ما را بهین چه هست، جز اخبار وصل یار
شیدا، به کار دوست، ز هر دو جهان گذشت
"سودا چنان خوش است، که یکجا کند کسی"
"عارف" بهای جام، ز دلبر، ز جان گذشت!
غلامحسین خورشیدی(عارف)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.