دل بارانی

سیده بسیار گرانقدر و عزیز اشعارتان این اواخر واقعا زیبا و اثر گذارند بی نهایت لذت می برم از این چرخش ارزشمند

درود خواهری عزیزممممممممم
خواندن دوباره شعرت لذتی دوچندان داشت
چون شکم رابه واقعیت مبدل کرد
وحدسم درست دراومد که شعرمال خودتونه
البه ببخش خواهری فرصت نقد پیدانکردم
خودت که می دونی دم دمای سال نوست
وکلی گرفتاری
نمی دونم کی می خواد پشت قابلمه هارو تمیزکنه
وانباری رو مرتب کنه؟
ولی بی خیال بازم درمی رم میام کنارتون

درود بانو
سروده بسیار زیبا و دلنشین

درودها بانو
شعر زیبایی بود
باحساس وناب

درود بر شما و قلم و اندیشه ی سبزتان!

خورشید صدایت می کند!

...کجا رفتی؟

گُمشده ی بی نشان نمی خواهم!
...........
خدای را در یاب
در عطش
دندان خون اشامها
اینبار
به جای رگ گردن اهو
........
سلام بر الاله سرخ سایت
من دوست دارم همیشه سرودهای شما را و بگویم جند شعری است که اعتراضی مینویسید و خوب هم شده
ممنون

و بال پُراز پروازت؟

پرنده ی مُردنی نمی خواهم !

شهپر بال هایت بگشا

تا اوج آبی

خورشید صدایت می کند!

...کجا رفتی؟

گُمشده ی بی نشان نمی خواهم!

درود بر بانوی عزیز و گرامی ام
چقدر شعر بارانی زیبایی بود با تمامی وجود لذت بردم و دوباره آن را خواندم . قلمت بسیار زیباست نازنینم و شما خود استادی و همیشه می آموزم .
پاینده باشید

سلام و درود بر شما

شهپر بال هایت بگشا
تا اوج آبی
خورشید صدایت می کند!
...کجا رفتی؟
گُمشده ی بی نشان نمی خواهم!

درودها بانو آلاله ی سرخینه فامم..
بانوی زیبانویس ِ حریروَش..
حظ می برم از دلسرائی های تان..
زنده باد..

میل شاعر و دعوت او به زندگی و حیات و ابراز علاقه او به آرامش و اوج... حسی بود که از شروع خواندن این اثر زیبا به تدریج و مرحله به مرحله به من وارد شد و بی اراده به دنبال دلیلش می گشتم... در قطعه پایانی دلیلش را یافتم .
با اینکه تمام بخش ابتدایی اثر کلام خدا بود با بنده اش اما قطعه دوم جلوه ای دیگر به این کار داد ...البته اگر این دو کار را بهم بچسبانیم... اگر،
اینکه شاعر با حرف هایش خواننده را به آگاهی و فهم و درک جهان پیرامون فرا می خواند بعنوان خصوصیت اصلی اشعار خانم رحیم زاده است.
بسیار بهره بردم و آموختم نیز... درود بر شما

احسنت بسیار زیبا بود

سلام و درود سرکار خانوم
البته باور کنید من می دانستم این سروده از شماست و از خود شروع می کنید .....از خودگذشتگی می کنید و متاسفم زمان اجازه بحث در مورد آن را نداد
اما زیباست .....

سلام به شما و این احساسات بی بدیل
دست مریزاد

درود بزرگوار زیبا بود

درود بر بانو آلاله مهربام
معلم دلسوز ناب استاد خوبم
کلمه به کلمه احساس خواندم در این شعر
عجب شعری بود
ماشالله
پایدار باشید خواهر خوبم

بی ریا باش !
هرچند در اینجا امری شاعرانه ست
اما ماهیتی ست که در تک تک اشعارتان، معرفی کننده ی شماست!

عالی درودها بر شما

باسلام بانو عالی وآموزنده موفق باشید

................ ........................
سلام بر بانو آلاله ی عزیزم
مهربانو ! هم شعرتان زیباست و هم اقدام ارزنده ای که در پست نقد انجام دادید
دوستتان دارم و در اوج دیدنتان را آرزو دارم
................ .......................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

پادشاهی میخواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی معمولی نیست و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد، تا زمانی که آن جدول را حل نکنید نخواهید توانست قفل را باز کنید. اگر بتوانید مسئله را حل کنید میتوانید در را باز کنید و بیرون بیایید»پادشاه بیرون رفت و در را بست. سه تن از آن چهار مرد بلافاصله شروع به کار کردند. اعدادی روی قفل نوشته شده بود، آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد، شروع به کار کردند. نفر چهارم فقط در گوشه‌ای نشسته بود. آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است. او با چشمان بسته در گوشه‌ای نشسته بود و کاری نمی‌کرد.
پس از مدتی او برخاست، به طرف در رفت، در را هل داد، باز شد و بیرون رفت! و آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند. آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد! که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته.
وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت، گفت: «کار را بس کنید. آزمون پایان یافته. من نخست وزیرم را انتخاب کردم». آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند: «چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمی‌کرد، او فقط در گوشه‌ای نشسته بود. او چگونه توانست مسئله را حل کند؟»
مرد گفت:
«مسئله‌ای در کار نبود. من فقط نشستم و نخستین سؤال و نکته اساسی این بود که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟ لحظه‌ای که این احساس را کردم فقط در سکوت مراقبه کردم. کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم که از کجا شروع کنم؟ نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی خواهد پرسید این است که آیا واقعأ مسأله‌ای وجود دارد، چگونه می‌توان آن را حل کرد؟ اگر سعی کنی آن را حل کنی تا بی نهایت به عقب پرت خواهی شد و هرگز نجات نخواهی یافت. پس من فقط رفتم که ببینم آیا در، واقعأ قفل است یا نه و دیدم قفل باز است»
پادشاه گفت: «آری، راز در همین بود. در قفل نبود. قفل باز بود. من منتظر بودم که یکی از شما پرسش واقعی را بپرسد و شما شروع به حل آن کردید؛ در همین جا نکته را از دست دادید. اگر تمام عمرتان هم روی آن کار می‌کردید نمی توانستید آن را حل کنید. این مرد، می‌داند که چگونه در یک موقعیت هشیار باشد. پرسش درست را او مطرح کرد»

درود بانوی ارجمند
بهره بردم از شعر زیبایتان

دوست شاعر من!
سلام!
انتشارات و خدمات چاب گرال، نشر تخصصی شعر، با کمترین هزینه و بهترین کیفیت، آماده ارائه‌ی خدمات چاپ و نشر کتاب در تیراژ و قطع‌های مختلف می‌باشد.
شما از هر شهر و استان تنها از طریق تماس غیر حضوری می‌توانید برای چاپ کتاب خود اقدام نمایید.
جهت مشاوره در این زمینه با شماره‌های ذیل تماس بفرمایید
0912
511
1960
حکم آبادی

دفتر نشر:
021
66565569

روزی مثل همه ی جهان


عاشقم خواهی شد-

تا آن روز منتظرم!

سپیده زیباکاشته اید ای استادسپیده
لذت خوندن آنقدراست که دگرگون می کندروح بیقراررا
جاویدان باشدآثارشما ،مثل صفا وصمیمیت شما

سلام بزرگوار بسیار زیبا سرودید

درود بر احساسات پاک شما

سلام استاد عزىزو گرامى.
بسىارزىبا و شاهکارىست سروده اولى مخصوصا گلچىن تصوىرى خىلى دوست داشتم.مرحبا.به استاداىلىا سلام برسانىد.اوقاتتان خوش و دلتان منور به پاىندگى و مهربانى.

درودها بانویم،
صفایی کردم در آسمان شاعرانگی شما

همیشه با احساس

شاعرانه و دارای پیام

و خواندنی ...

درود بر شما بانو...

سلام و درود استادبانوی عزیزم
تا پیدا کنی خودت را
و مرا که در تو پنهانم ...!
صادقانه بگویم در صفحه زیبایتان دوست دارم بداهه بنویسم
از اینجا
تا مسیرِ خیسِ باران ها
گلبوسه های سرخت را
دانه دانه چیدم
به خانه ی ابرها رسیده ام
با یک بغل عطر آلاله ...
بداهه تقدیم به آلاله ی جانم
خوشحالم در شمیم زیبای کلامت غرق می شوم همچنان
ترنم دل انگیز واژگان تان در خنیای آسمانی شعر چون هیاهوی فرشتگان در پرنیان ابرها شورانگیز است
درود بر شما بسیار زیبا بر دلم نشست
✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
ما موجودات خاكي نيستيم كه به بهشت مي رويم. ما موجودات بهشتي هستيم كه از خاك سر بر آورده ايم. الهی قمشه ای
✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’✿★•’
همیشه باشید و بسرایید

دروووودبراستاد وخواهر عزیزم سیده آلاله جانم
بسیارزیباست سپیدتان
لذت بردم از قلم توانایتان
احسنت

سلام خواهر گرامی
بسیار بسیار زیبا سرودید
با عباراتی شیرین و دلنشین
احسنت و هزاران آفرین بر شما

درود بر شما سیده بانوی بزرگوار
بسیار بسیار زیبا
مخصوصا

بی ریا باش

شبیه دیوارهای کاهگلی

پس از باران...
چه تصویر قشنگی داره این و چه بوی سادگی معطری

سلام دوست گرانمایه

بسیار زیبا

قلمتان همواره در اوج

به به لذت بردیم بانو چه شیوا سروده اید