پنجشنبه ۶ دی
خونِ دل شعری از حمید احمدی اصل
از دفتر هجران نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۵۰ شماره ثبت ۴۵۱۵۱
بازدید : ۵۲۵ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب حمید احمدی اصل
|
خون دل خوردم بسی شاید فراموشش کنم
دیر فهمیدم چو خون جاریست در رگهای من
***
بس که در بیداری از دیدار ناکام مانده ام
می کِشد هر شب سرک بر منزلش رویای من
***
گر که یک شب عاجز از دیدار او باشم به خواب
نحسی این شب بگیرد دامن فردای من
***
لب به لبخندی گشود و رفت و از من دل برید
بعد از آن بر خنده حسرت مانده این لبهای من
***
تارک دنیا نموده عشق جانسوزش مرا
من به این برهان مطیعم،او بوَد دنیای من
***
قلب من همچون کویری خشک و سوزان گشته،لیک
چون گلستان می شود با مقدمش صحرای من
#حمید_احمدی_اصل
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
قلم خوبی دارید
موفق باشید
البته نکاتی هم هست که باید درست شه
مثلن اینکه این شعر اگر قالبش غزل است
باید بیت اول هردو مصراع هم قافیه باشه
که رعایت نشده وکلن شعر مشکل قافیهدارد هربیتش یک قافیه متفاوت دارد که حروف الحاقی فقط شبیه همند واین نادرست
رگ با کلماتی مثل سگ -یا تگرگ -مرگ همقافیه است
وباید بقیه ی شعرهم همینجوری درست شه
باید کمی ارایه های ادبی وقافیه عروض وقالبهای شعری را بشناسید
ومطمانن بامطالعه ووویرایش درست میشه شعرتون
چون مشخصه استعداد خوبی دارین
اندیشه درشعرتون محکمه و وزن هم داره
ان شاالله موفق باشید