سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        غریب

        شعری از

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        از دفتر از زهره تا عطارد نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۴:۳۱ شماره ثبت ۴۴۹۳۷
          بازدید : ۹۶۸   |    نظرات : ۵۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن ملک زاده(رهگذر)
        آخرین اشعار ناب محسن ملک زاده(رهگذر)

        بسمه تعالے


        با بختِ خواب آلوده ام اۍ زن!چه خواهۍ کرد؟
        بی من شدی امّا تو بعد از من چه خواهۍ کرد؟


        گیرم به شیرینی ببخشایم تو را اۍ تلخ
        با زهرِ چشمت خفته بر این تن چه خواهۍ کرد؟


        خواهۍ که بسْپارم تو را بر راه بی برگشت
        برگشته ام بینم که با رفتن چه خواهۍ کرد؟


        آنکس که مۍ میرد در آغوشت،منم اۍ دوست
        در حیرتم اینبار با مردن چه خواهۍ کرد؟


        خو کرده ای با قلب سنگت!خوب من!عمریست
        وا مانده ام با یک بغل آهن چه خواهۍ کرد ؟


        جنگاوری یکصد سپر بودم به فرمانت
        گو بۍ سپر با لشکرۍ دشمن چه خواهۍ کرد؟


        حالا که گلزاری نصیبت گشته از اغیار
        -در دست من-با بغضِ این سوسن چه خواهۍ کرد؟


        آن یار عاشق دیگر آن شیدای سابق نیست
        شیدا بگو با رنج دل کندن چه خواهی کردن؟


        وقتی که در پیراهنم با خود غریبم من
        یوسف شوم با بوۍ پیراهن چه خواهۍ کرد؟

        ۱ اسفند ۹۴
        م.م،رهگذر
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۲۵
        داداش دکترم محسن عزیز و دوست داشتنی درود بر تو و قلم خوبت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۳۵
        گیرم به شیرینی ببخشایم تو را اۍ تلخ

        با زهرِ چشمت خفته بر این تن چه خواهۍ کرد؟................. خندانک

        درودبرشاعر خوش ذوق ناب....تلخ نامه گوش نوازی ست خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۸:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود برادرخوبم
        سیارزیبا بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۵۴
        درود بزرگوار
        غمگین و زیباست خندانک خندانک خندانک
        محمد علی سلیمانی مقدم
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۴۶
        درود بر شما
        بسیار زیبا بود
        خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۷:۱۹
        وقتی که در پیراهنم با خود غریبم من

        یوسف شوم با بوۍ پیراهن چه خواهۍ کرد؟ خندانک خندانک خندانک

        درود بر دکتر جوان و مهربان جناب ملک زاده گرامی

        غزل زیبایی است مانند همه غزلهایتان

        قلمتان همچنان جاری خندانک خندانک خندانک
        حوریه (دلشید) اسماعیل تبار
        شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۴ ۱۸:۵۶
        درود بزرگوار.. خندانک
        دلسروده ای در نهایت شیوائی و زیبائی..
        حظ می برم از خوندنتون..
        زنده باد..
        خندانک خندانک
        خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۳:۵۹
        خندانک خندانک خندانک
        درود بر دوست عزیزم
        غوغا کردی
        من واقعا خوشم اومد و لذت بردم
        زیبا عالی و بی نقص
        پایدار و برقرار باشید
        خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۴:۲۵
        سلام و درود
        قلمی توانا این سروده را رقم زده است
        هر روز قلمتان تواناتر باد
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۰۹:۵۰
        جناب آقای ملک زاده ی عزیز، سلام علیکم.
        .....................................................................
        وقتی که درپیراهنمفباخود غریبم من
        یوسف شوم،با بویِ پیراهن،چه خواهی کرد.
        ...........................................................
        بی اغراق عرض می کنم ،نوشتنِ یک بیت ازاین غزل، کاری ست دشوار....ازبس ،زیبا وآهنگین وموزونست............
        من معتقدم، اگراین غزل رادرنسخه هایت بنویسی وبه بیماران بدهی...........
        احتیاج به هیچ دارو......ودرمانِ دیگری ندارند.
        دستمریزاد...............
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲
        سلام و عرض ادب
        خدمت بزرگمرد شعر و شعور
        استاد عزیزم ولی الله شیخی (دیوانه)
        بر طبق شناختی که از شما دارم
        که هرگز اهل ذره ای شعار و بیهوده تحسین کردن نیستید
        و اینکه حتی اگر همگان بپسندند ایرادی باشد فورا میگویید
        خدا را شکر می کنم که این غزل
        مطبوع استاد ارجمند قرار گرفته است
        از حضور عزیزتان ممنونم
        و دستتان را از دور بوسه باران می کنم خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۲۵
        وقتی که در پیراهنم با خود غریبم من
        .....
        سلام
        من افتخار میکنم به این شعر
        بسیار زیبا بود
        و دارای فکر فهیم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۱:۴۰
        سلام و درود بر دکتر خوبم
        وقتی دیدم در اولین بیت هدف را درست و دقیق نشانه گیری کرده ای هم لذت بردم و هم شعرت چه مستی نابی داشت.....درود .... خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        (کمیل)چناری
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۲۷

        سلام دوست عزیزجناب (رهگذر)

        لذت بردم از این غزل ناب..دستمریزاد خندانک
         موسی عباسی مقدم
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۲:۳۶
        درود رهگذر عزیز بسیار عالی بود خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۵:۳۶
        سلام ...........
        وووووالا چه میشود عرض کرد ........

        همه ی ابیات ناب وزیبا....
        دست شما نَ خسته.............. خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۱۶:۵۳
        درود برشما
        بسیار زیبا
        خندانک خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۴ ۲۰:۲۳
        درودبرشما
        لذت بردم
        خندانک خندانک
        سید محسن سیدی
        دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۰۰
        عالی عالی عالی خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۴۳
        آن یار عاشق دیگر آن شیدای سابق نیست
        شیدا بگو با رنج دل کندن چه خواهی کردن؟
        تا کسی دچار این نشود نخواهد فهمید و درک نخواهد کرد ...
        بسیار زیبا و خیال انگیز بود . اثر شما عطر داشت و موسیقی خاصی داشت. بهره بردم و بسیار سپاسگزارم... درود بر شما خندانک
        زهرا حسینی
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۰۶:۴۲
        زیبا و ناب خندانک خندانک
        صفیه پاپی
        سه شنبه ۴ اسفند ۱۳۹۴ ۱۳:۱۷
        ................. خندانک خندانک خندانک ......................
        درود دکتر ملک زاده ی عزیز خندانک
        خیلی زیبااااااااااا بود خندانک خندانک خندانک
        دست مریزاااااد برادرم خندانک خندانک خندانک خندانک
        .................. خندانک خندانک خندانک .....................

        هدیه به اهالی خوب شعرناب:

        ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ \" ﺷﺎﻡ ﺁﺧﺮ\" ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﺷﺪ،
        ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ \" ﻧﯿﮑﯽ\" ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻋﯿﺴﯽ ﻭ\" ﺑﺪﯼ\" ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﯾﻬﻮﺩﺍ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ .
        ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺭﺑﺎﻧﯽ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻣﺴﯿﺢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩﻛﺮﻛﻠﻴﺴﺎ ﯾﺎﻓﺖ .
        ﺍﺯ ﭼﻬﺮﻩ ﯼ ﺍﻭ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ .
        ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺷﺎﻡ ﺁﺧﺮ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﻬﻮﺩﺍ ﻣﺪﻝ ﻣﻨﺎﺳﺒﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .
        ﮐﺎﺭﺩﯾﻨﺎﻝ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻨﺪ. ﻧﻘﺎﺵ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﺟﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻭ ﮊﻧﺪﻩ ﭘﻮﺵٍ ﻣﺴﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﻮﯼ ﺁﺑﯽﯾﺎفت. ﺍﺯ ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺍﻧﺶ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ.
        ﺩﺳﺘﯿﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﺮ ﭘﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺿﻊ ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﺍﺯ ﺧﻄﻮﻁ ﺑﯽ ﺗﻘﻮﺍﯾﯽﮔﻨﺎﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﭼﻬﺮﻩ ﻧﻘﺶ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻧﺴﺨﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﮐﺮﺩ.
        ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﮔﺪﺍ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻣﯿﺰﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺷﮕﻔﺘﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﺭﺍ ﻗﺒﻼ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ !!!
        ﺩﺍﻭﯾﻨﭽﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﮐﯽ؟
        جوانﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﮔﺮﻭﻩﻛﺮ ﻛﻠﻴﺴﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻣﺪﻝ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﺸﻮﻡ !
        بزرگی میگفت:
        \" ﻧﯿﮑﯽ\" ﻭ \"ﺑﺪﯼ \" ﺩﻭ ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺳﮑﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﻛﺪﺍﻡ ﻣﺴﻴﺮ ﻗﺮﺍﺭ داری...
        آرمین اسدزاد (الف)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۰۵:۲۷
        با مردن چه خواهی کرد؟

        محسن جان سلام
        قلم و غزلهایت دلبری میکند! خندانک خندانک خندانک

        تحسینم را پذیرا باش خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۴ ۲۲:۴۵
        سلام جناب رهگذر عزیز،

        خیلی دیر رسیدم ببخشید، هرچند مدتهاست که سعادت خوانش شمارو نداشتم ، متاسفانه....

        غزلنون قوی و دلنشین بود. بغایت زیبا.....

        درود بر شما خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5