جمعه ۹ آذر
|
دفاتر شعر محمد علی سلیمانی مقدم
آخرین اشعار ناب محمد علی سلیمانی مقدم
|
كِلكِ نقّاشِ ازل تا رخِ دلدار كشيد
بر دلِ عاشقِ من حسرتِ بسيار كشيد
ابروانش چو هلالِ مهِ نو نقش زَد و
زيرِ ابروي كمان، نرگسِ بيمار كشيد
يك طرف چالِ زنخدان و يكي خالِ سياه
سوي ديگر لبِ او تشنه و تبدار كشيد
وقتِ ترسيمِ قد و قامتِ رعناي نگار
هول شد، در عوضش سرو و سپيدار كشيد
خرمن موی سیاهش به كفِ باد سپرد
نرگسش را چو دلم خسته و بيمار كشيد
يار را همچو يكي سا يه و ما را به رهش
با دلِ خون شده و ديده ي بيدار كشيد
آتشي در دلم افكند ز هجرِ رخِ او
جانِ ما را به غمش سخت گرفتار كشيد
روز و شب چشمِ مرا پُر شده از خونِ جگر
بر درش منتظرِ لحظه ي ديدار كشيد
من همه از دلِ شيداييِ خود گفتم و او
همچو منصور دلم را به سرِ دار كشيد
سليماني مقدم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.