يکشنبه ۲۷ آبان
هرچه تقدير است شعری از کریم لقمانی سروستانی
از دفتر s@rv نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ ۱۳:۴۲ شماره ثبت ۴۴۸۵
بازدید : ۸۴۵ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر کریم لقمانی سروستانی
آخرین اشعار ناب کریم لقمانی سروستانی
|
من دگرازساقي وُساغرپرستان خسته هستم
كم توهم پيمانه راپركن برايم چون كه مستم
اين شراب كهنه هم درمان درد من نگردد
من سبوبا جام مي درميكده با هم شكستم
چون نميخواهم اسيراين مي وُميخانه باشم
كس نداند دردرا گويند كه من باده پرستم
من گداي عشق هستم جامه ي غمها بپوشم
دل به هرنامحرمي بايد دگرارزان فروشم
كو شريك دردهاي نابه سامان در زمانه
تابه كي بي عشق بايدمن براي آن بجوشم
برسرهرچشمه آبي لب گذارم خشك گردد
چون سراب گردد برايم پس چرابايدبنوشم
سربه هامون ميگذارم غم نباشد دركنارم
هرچه تقديراست خواهدشد دگرليل وُنهارم
بي بها شد درجهانِ بي وفا عشق وُمحبت
شمعِ بي پروانه گرديده دگراين روزگارم
هربهاري درگلستان گل برويد لاله خيزد
من بسان خار چسبيده به اطراف حصارم
s@rv
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.