جمعه ۲ آذر
زندان من شعری از مهدیه محمودی
از دفتر تنهايي نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۰ ۰۹:۳۵ شماره ثبت ۴۴۵۸
بازدید : ۱۱۷۹ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب مهدیه محمودی
|
دیوارهایی سرد
مکانی تنگ و تاریک
میله هایی که جلوی آرزوهایت را می گیرند
ترس که رخنه می کند در تمام وجودت...
چه تصور غلطی
زندان من اینگونه نیست
زندان من
زشتی ندارد
غم در آنجا لانه نکرده
زندان من
گرم است
وحشت در آن غلت نمی زند
بوی تنهایی ست که مرا خفه کرده
گویید گناهم چیست؟
عــــــــــــــــشق
گفتند چرا عاشق شدی
گناه بزرگیست
حبسم کردند
و هر روز با نگاههایشان شلاقم زدند
اما من
گناهم را نمی پذیرم
تاب می آورم
و ادامه می دهم
حتی سالها بگذرد
چون می دانم
آن بیرون
چشمانی منتظر
چشم به راه من است
شاید در جهانی دیگر
آزادانه او را در آغوش گیرم
شاید...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.