سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        از حوت تا حمل

        شعری از

        آزیتا احمدی

        از دفتر دلنوشته( شعرآذین) نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۲۹ شماره ثبت ۴۴۵۳۴
          بازدید : ۴۱۰   |    نظرات : ۳۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر آزیتا احمدی
        آخرین اشعار ناب آزیتا احمدی

        به پیشواز اسفــند
        دود می کنم اسپــند،
        تا سرما و مِه و نــم
        غــــرق شوند در عطر گرم؛
        تا در قعـر تاریکی و مــوج
        زاییده شود نـوری در اوج،
        تا نـوید دهد طلوع آفتاب
        که از زاگرس تا البرز ،بی تاب؛
        در آغوش می گیرد به مهر
        شـن وشبنـم تا مَه و سپـهـــر؛
        .
        حوت  همان نقطه ی عطفی،
        که میترا را بسان درّ صـدفی
        از پشت کوههای سپیدِ برفی
        به دامان سبز فروهر
        پر از شور ونور وگوهر
          با شکوه بر اوج  برج حمل
        به تخت می نشانداین مرد عمل
        ازسورِ چار تا سازِ سیزده بی خلل
        از زرد تا سرخ به یمن فال وغزل!...
        ****////////////////<<<<<<<<
        آ.ا.زمستان 94
        درودهاوسپاس بیکران که می خوانید...
        در پناه مهر یزدان همواره سالم باشید وشادمان.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۱۲
        ممنونم ازیتای مهربان افرین گرانقدر خیلی خوب سرودی موفقیتت ارزوی قلبی من است خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۶
        شادباشی نازنین بانویم....همیشه زیبا می نویسی................ خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۳۱
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        درود بانوی عزیزم خندانک
        زیبا وبا احساس بود
        احسنت خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۷:۵۴
        درود باو
        جالب و زیباست خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۴۸
        درود بر شاعر
        شعری پر از احساس را میهمان شما بودم
        حظ بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۵:۱۰
        پارسی و باورها و انگارهای باستان و شور عاشقانه ای لطیف در اثر زیبای شما نقش آفرینی می کنند . اگر چه آهنگ اثر مهر بیشتری طلب می کند اما نکته بسیار بسیار زیبا و جالب توجه این اثر شباهت آن با اشعار و موسیقی خیابانی داشت. جالب بود... ( از لحاظ وزن سطرها و قافیه های بکار برده شده )
        بهره بردم و با احترام خواندم و درود بر شما خندانک
        وحید کاظمی
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۶
        خندانک خندانک خندانک :2
        درود بر شما خواهرم:
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۴۳

        درود گرامی

        زیبا و ارجمند است سروده تان
        دست مریزاد.

        باشید و بسرایید.
        با مهر
        خندانک
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۴ ۱۵:۲۶
        ............. خندانک خندانک خندانک .................
        درود بانو احمدی بسیااار عزیزم خندانک خندانک
        زیباااا قلم زدی نازنین خندانک خندانک خندانک خندانک
        بسیااار عااالی خندانک خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        .............. خندانک خندانک خندانک ................
        هدیه به اهالی خوب شعر ناب:

        مردی بودا را دشنام داد، هیچ نگفت و آن ده ترک نمود. مرد را گفتند که دانی چه کس را ناسزا گفتی؟ گفت: ندانم. گفتند که بودا بود، عارفی بزرگ است. پس مرد بر زندگی اش بیمناک گشت. در پی اش رفت و روزی دیگر او را یافت. بر پایش افتاد و بخشش طلبید. گفت: “تو که هستی و چه می خواهی؟ طلب عفو از چه روی است؟” گفت: “دیروز تو را دشنام دادم، حال نادم هستم و طلب بخشش دارم.”
        گفت: از امروز بگو، من از دیروز هیچ نمی دانم.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6