دوشنبه ۳ دی
حسن ِ ختام شعری از رضا حیدری نیا
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ ۱۵:۳۸ شماره ثبت ۴۴۴۷
بازدید : ۱۴۹۲ | نظرات : ۳۰
|
آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا
|
پیمانه بیارید که امشب شب ِ کام است دل در کف جانانه و لب بر لب ِ جام است
امشب به بـَر است او که برش شام چو صبح است با زلف سیاهی که در آن صبح چو شام است
فتوای دل است این که همه باده بنوشید پرهیز ز می در شب مستانه حرام است
امشب چو ز مـِی دست کشی ، عین گناه است بی خویشی و مستی به بـَرش نقد صیام است آن عقل که اندر بَر او جمله غلامید در محفل مستی ِ دل امشب چو غلامست
امشب چه بهاییست دگر خُـلد ِ برین را؟ کـِی وعده بها دارد اگر اصل به کام است؟
آنگونه بنوشیم کزان شُرب نماند زین جام که هر قطره ی آن بحر تمام است
امشب دل ما مست و ز عقلم خبری نیست از دولت مـِی خنجر عقلم به نیام است
در محضر حسنیم و نه دلباخته بر نقش همبستر شوقیم ، به شعفی که مدام است
در این غزل از حال دل خویش سرودیم زین نقطه به بعدش نه دگر کار کلام است
این حال دلم هر چه که خواهید بنامید امشب بـَر ِ آن حسن ،مرا نام غلام است
چون غرقه ترین غرقه ی دریای وجودیم اینسان چو به کامیم ، صفامان به دوام است
بی خویش رساندیم رضا را به دل خویش جان دادنش امشب به بـَرش حسن ختام است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.