جمعه ۲ آذر
...وعده ی پژمرده ی آن عشق نخستم که نیامد هرگز... شعری از عیسی نصراللهی( تیرداد)
از دفتر غم نامه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ ۰۹:۰۸ شماره ثبت ۴۴۳۹۳
بازدید : ۳۳۱ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)
آخرین اشعار ناب عیسی نصراللهی( تیرداد)
|
لعنت به بهاری که خزان را پژمرد
این خزان خون دل برگ و نظر بازی بود
-وعده ی دیداری بود-
گوش کن : عشق نخستم " یلدا "
وعده مان فصل خزان امسال
روی آن برگ درافتاده به باد
تاب در خویشی و لغزان غذار
پیش پای فردا
وعده مان پاییز است
نروی با کس و ناکس ، بپریشی حالم...
یار
اما
هرگز
نروی از یادم
فصل دلدلدگی و زرد پریشان آمد
-برگکانی تنها-
پیچ در تند به تن داده و لرزان....رفتند
یار اما هرگز نرساند پیغامی
-بوسه های حسرت-
وعده هایی محزون
و
بهاری که چه زود :
می پریشاند
می
و
بوسه
و
یک وعده ی دیدار خزان
isa nasrollahi
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.