حراج‌

درود بزرگوار
بسیار جالب و شیرین
زیبا
صریح و گویا

سلام
بسیار زیبا و پر احساس بود

درود بر استاد خوبم بسیار عالی

تمام اثر زیباست و در نگاه کلی خیلی دلنشین است اما از لحاظ معنایی ذهن مرا دچار \" گره \" کرده...
این ادعای شاعر برای من قابل قبول نیست ...مگر اینکه بجای دلش جایگزنی متصور باشد و پیش بینی جایگزینی برای آن کرده باشد.
چگونه ممکن است مهر و وفا قیمت دل شما باشد و وقتی آنرا گرفتید ...خب حالا کجا آنها را نگه خواهید داشت...؟
معنای اثر شما چالش برانگیز است و این بسیار عالی است چون خواننده را درگیر اثرتان می کند. بهره بردم و درود بر شما

احسنت استاد گرامی
زیبا سرودید

................. .......................
درود بزرگور
بسیااار زیبااا بود
................. ......................
هدیه به اهالی خوب شعر ناب

روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از او خواست که به او درسی به یاد ماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی.
استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟»
شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.»
پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. استاد این بارهم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.»
پیر هندو گفت: «رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است و اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هر چه بزرگتر و وسیعتر می شود، می تواند بار آن همه رنج و اندوه را براحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب.»

آفرین دوست عزیزم
توان شما در بیان حرف دل ستودنی است
لذت بردم

سلام استاد زیبا ودلنشین سرودید

همیشه از سادگی و صمیمیت مواج در اشعارتان لذت میبرم

درودتان
بسیار زیبااااا