سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        عشق زمینی!

        شعری از

        حمیدرضا خزایی

        از دفتر آدم و حوا نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ ۲۱:۵۳ شماره ثبت ۴۴۱۳۹
          بازدید : ۶۷۶   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضا خزایی
        آخرین اشعار ناب حمیدرضا خزایی

        ای که پنهانی
        گه به آوا
        گه به پاکی
        گه به آهنگ نگاهی
        میکنی این دل خراب
        میدهی شرح فراق 
        میدهی شوق وصال
        میدهی شب های تار
        میدهی اشک روان
        میشوی پنهان تو اندر آن مهان،سانه جانه آدمی
        ای که پنهانی
        با من خسته ناقص،با من ناچیزه مفلس،با من مرداب(ک رفتست از برم آن آبگینه کودکی هایم)
        با این من من من کن یک من گناه..
        آتشی از جنس الالعبو لهو میزنی؟
        من که بت هایم کنون در خانه دارم..
        چون امید گلشن از نارت درین دل پرورانم؟؟
        ای که پنهانی
        من بدهکار توام..
        شادم..
        که با واژه مضاف این توام..
        شادم که معروفم..
        من شادم ولی حالم پریشانست..
        پریشان از همین بازیه واژه..
        از همین واژه  واژه..واژه واژه، واژه هایم در وجودم لجنی ساخته از جنس همان مرداب..
        که ببرد آن آبگینه کودکی هایم..
        ای کودکی..
        ای مرگ عقل..
        ای پیر دانا..
        که زمان داناییت را در پس واژه رشد به لجنزار کشید..
        من ازین اهل هنر بیزارم..
        من ازین حسن فروشا‌‍ن دغل بیزارم....
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳
        درود گرامی
        با بانو وافر گرامی موافقم
        بعلاوه لحن و مفهوم ناخوشایندی در پاره ای مصاریع مشاهده میشود
        \"ای که پنهانی

        من بدهکار توام..

        شادم..

        که با واژه مضاف این توام..

        شادم که معروفم..

        من شادم ولی حالم پریشانست..

        پریشان از همین بازیه واژه..

        از همین واژه واژه..واژه واژه، واژه هایم در وجودم لجنی ساخته از جنس همان مرداب..

        که ببرد آن آبگینه کودکی هایم..

        ای کودکی..

        ای مرگ عقل..

        ای پیر دانا..

        که زمان داناییت را در پس واژه رشد به لجنزار کشید..

        من ازین اهل هنر بیزارم.\"
        آیا این ابیات صراحت دارند یا کنایه اند؟
        لطفا گزینه نقد را فعال نمایید
        تا اساتید وارد شوند
        و شعر شما زیبا تر و دلنشین تر شود
        خرم و خوش باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۱۲
        خندانک خندانک خندانک
        عظیمه ایرانپور
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۷:۵۵
        درود بر شما خندانک
        وحیده پوربافرانی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۰۶
        درود
        زیبا بود
        جسارتا بعضی مصرع ها خروج از وزن داشتین و بعضی مصرع ها تغییر وزن
        به هر صورت بهره بردم
        در پناه یگانه مهربان
        خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵
        سلام و درود
        حظ بردم از این سروده زیبا

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۰:۲۷
        خندانک خندانک خندانک
        هوشنگ یعقوبی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۲:۱۷
        زیبا بود خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        نیره ناصری نسب
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۱۶:۰۰
        درود بر شما گرامی

        سروده زیبایی است آفرین بر شما کمی نگرش در وزن هم زیباترش خواهد کرد
        پیروز باشید خندانک خندانک خندانک
        ایمان نوش آذری
        دوشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۴ ۲۰:۱۶
        ؟؟؟؟؟؟؟؟/
        امیر جلالی( ا م دی )
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵
        حسی شبیه طغیان و شورش در این اثر قابل لمس بود . تا جائیکه در بعضی از سطرها عنان کار را از دست اندیشه کاملا گرفته می شد و شاعر بر سمند احساس به تاخت در هجوم به واژه ها مکس نمی کرد.
        صداقت اثر را اصلا مورد تردید قرار نمی دهم اما به این اصل معتقدم که خواننده و شنونده معمولا و اغلب عین احساس شاعر را در هنگام خواندن اثر ندارند. و شاعر باید این فرصت و امکان را به خواننده بدهد و این حق را به مخاطب و شنونده بدهد که کم کم وارد شعر شود و گام به گام باورش کند . پس نباید تمام بار احساس درونش را شاعر به روی دوش خواننده و مخاطب بگذارد. چون فقط اوست که این حس را دارد و دیگران تازه از راه رسیده اند و نیاز به زمان دارند تا همراه شوند.
        اثر شما را با احترام خواندم و یقین دارم مدیریت و تقسیم عادلانه سهم بین احساس و اندیشه کلید درخشش آثار شما خواهد بود . به امید موفقیت روز افزون شما دوست عزیز و شاعر گرامی ... درود بر شما خندانک
        منصور شاهنگیان
        سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ ۱۱:۵۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7