سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        گلایه

        شعری از

        عبدالکریم قیطانی فر(باباکمیل)

        از دفتر شعر سبز نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۱۳ شماره ثبت ۴۴۰۱۸
          بازدید : ۷۱۰   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عبدالکریم قیطانی فر(باباکمیل)
        آخرین اشعار ناب عبدالکریم قیطانی فر(باباکمیل)

        خار، بارش اگردستت نباشد
          پایت از خواب می پرد
        یا که آزارش بکول خود خودستان می برد
        .
        .
        من ندیدم دم بدم لایِ کتابی وا شود
        این دم و آن دم درونش
        خار را رسوا شود.
        قیطانی فر(باباکمیل)
        پ ن :
        سلام و عرض ادب
        شعر فوق در قالب سبز سروده شده است، جهت آشنایی بیشتر با این قالب به معرفی شعر سبز در قسمت مطالب وبلاگ در بالای سایت مراجعه کنید.
        پیشاپیش از حضور کلیه دوستان سپاسگزارم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۲۲
        درود گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۳
        نمی دونم درست فهمیدم یا نه؟
        اصل مطلب این بوده که هرچه بیشتر بدونی کمتر از روزگار و خارهاش آسیب می بینی .... درسته؟؟

        راستی خوشم اومد و خوب ذهن رو ورزش میده.
        چه کلام تند و تیزی هم داشت شعرتون مثل یه جور خط و نشون ، البته حس من این بود.

        برقرار باشید خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۲

        آفرین دوست عزیزم
        خیلی عالی سروده اید
        لذت بردم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۱۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸
        نه جبر می دانم
        و نه اختیار را تحصیل کرده ام
        ولی میدانم
        اختیارِ جبر را ...
        هم تو داری ، هم من خندانک خندانک خندانک خندانک
        آرمین اسدزاد (الف)
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۴۸
        به گمونم منظور این بود که اگه حواست به بدی و از این چیزا نباشه و با علم آموزی خودتو از این شر رها نکنی، آسیب میبینی...

        هرچند درباره ی شعر سبز اطلاعاتی ندارم
        اما هر چی هست، درست نیست شعر اینقد سخت و پیچیده باشه
        البته کمی استتار زیباست ولی طرح معما؟! از رسالت شعر به دوره
        چون شعری که نوشته شد و به اشتراک گذاشته شد
        باید مفهوم یا حسی رو به مخاطب انتقال بده
        وگرنه مقصود از به اشتراک گذاشتن چی بوده؟

        جسارت کردم و صرفا نظر شخصیمو گفتم...

        امیدوارم سربلند باشی خندانک
        مجنون ملایری
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۲
        باسلام بسیار خوب ولی متوجه به اشتراک گذاشتن
        شعر وقتی نوشته میشود مخاطب را باید جذب کند و حس بدهد جسارت مرا می بخشید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8