سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زیر تابوتم نیا بیزارم از دنبال بازی ها

        شعری از

        مریم صفری

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۸ شماره ثبت ۴۳۹۶۸
          بازدید : ۵۹۸   |    نظرات : ۶۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مریم صفری

        می نشینی خسته اما حس و حال بهتری داری
        قهوه می نوشی ولی قطعا خیال دیگری داری
        توی فنجانت نگاهی، برق چشمی واضح و لبخند
        ساده می گویی برو، آینده ی روشن تری داری

        *وای از این ترفند ها ، لعنت به این رمال بازی ها*

        اشک می ریزد ز چشمم، آتش شومینه در چشمت
        درد می گیرد وجودم، در وجودت دلبری داری
        لکنتم آید بگویم فال و فنجان تو مشکوک است
        کوه حسرت می شوم، اما نگاهی سرسری داری

        *وای صد لعنت بر این، با نیت بد، فال بازی ها*

        هرچه دارم از کمدها از حیاط خانه می گیرم
        باز می پرسی به جز غم سنگر محکمتری داری؟
        مور می گیرد تنم از این سوال سخت مردانه
        باز می گویی هوای آنچه از ما می بری داری؟

        *خواهشا بس کن دگر اینگونه با افعال بازی ها*

        لرزه می گیرد جهانی زیر پایت از قدمهایم
        با تو می گویم توان اینکه از من بگذری داری؟
        بوسه ی سردی به روی گونه ام، دستت به قاب در
        ساده می گویی به جز این هم کلام آخری داری؟

        *لعنتی من خسته ام از لکنت و این لال بازی ها*

        یک خیابان ، پر ترافیک و صدای بوق و اشک و مرگ
        بعد از این در خاطراتت برگه های پر پری داری
        می رسی ناباورانه لحظه ی آخر بگویی که..
        بیخیال هر چه گفتی! اشک چشم محشری داری

        *زیر تابوتم نیا بیزارم از دنبال بازی ها*


        مریم صفری
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        حسام الدین مهرابی

        ،

        وحید کاظمی

        ،

        امیرحسین زاهدی(واقف)

        ،

        آرمین اسدزاد (الف)

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        امیر جلالی( ا م دی )

        ،

        روحیا لرستانی

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        محمدعلی جعفریان(عاشق)

        ،

        اسفندیار گلزار

        ،

        مریم صفری

        ،

        مجنون ملایری

        ،

        عظیمه ایرانپور

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        سعید چرخچی

        ،

        آرزو ریحانی

        ،

        مسعود احمدی

        ،

        سیدعلی حبیب پور (شبزده)

        ،

        سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)

        ،

        فرزین نظرپورنفس

        ،

        صفیه پاپی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        يدالله عوضپور آصف

        ،

        محمد رضا نظری(لادون پرند)

        ،

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        ،

        مهدی صادقی مود

        ،

        سما همدانی

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        نعمت الله احسانی بنافتی (احسان )

        ،

        عبدالکریم قیطانی فر(باباکمیل)

        ،

        هما تیمورنژاد

        ،

        الناز مهدوی

        ،

        ایمان نوش آذری

        ،

        جواد صارمی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        محمد دهقانی هلان

        ،

        بابک فغفوری

        ،

        محسن ملک زاده(رهگذر)

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        سيدمحمدمعالی

        ،

        امير حسين اميريان .د

        ،

        صابرخوشبین صفت

        ،

        امیری کرمانشاهی

        ،

        لیلا باباخانی

        ،

        باقیدارامیدبیگزاد

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۸
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بانوی عزیزم خندانک
        غزلی زیبا ودلنشسن بود احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۶
        درود بانو
        جالب و زیباست
        مزین به نقد و نظر دوستان
        جسارتا با بیت آخر موافقم نیستم
        بهتر بود می آمد خندانک خندانک خندانک
        حسام الدین مهرابی
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۱
        احسنت خواهر گرامی
        بسیاز زیبا و با احساس سرودید
        درود بر شما...
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۳:۳۶
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما خواهر عزیزم
        مرحبا
        بسیار عالی
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۶
        احساس نابی در هر بیت گنجانده اید
        احسنت ها خندانک خندانک خندانک
        امیر جلالی( ا م دی )
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۰
        نمایشنامه ای از زبان شعر خواندم...
        تک تک سکانس ها عالی صحنه آرایی شده بود . چیدمان و نقش ها و دیالوگ ها ...همه عالی بود . با آنکه جای جزئیات دیگری هم بود اما این اثر در مجمعه یکی از بهترین کارهایی بود که در این چند هفته خوانده بودم. آهنگی مدیترانه ای داشت و مثل فضای محله \" بیک اوغلو \" زیبا بود و دلنشین و ماندگار نیز... درود بر شما خندانک
        روحیا لرستانی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۰
        سلام استاد

        غزلات بروزن و ساده فهم

        عالی
        موفق باشید
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۹
        سلام
        خیلی زیبا بود و روان
        ممنون که به اشتراک گذاشتید خندانک خندانک خندانک
        اسفندیار گلزار
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۶
        درود بر شما زیبا سروده اید خندانک خندانک خندانک
        محمدعلی جعفریان(عاشق)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۱
        مور می گیرد تنم از این سوال سخت مردانه
        لکنتم آید بگویم فال و فنجان تو مشکوک است
        بکار بردن مور گرفتن به جای مورمور شدن کمی تو ذوق میزند
        ولی در تنگنای شعر گاهی چاره ای نیست
        لکنتم آید با کل شعر نمی خونه یعنی فعل آیدقدیمیه با زبان یکدست شما مغایرت داره
        یک خیابان پر ترافیک =مغایرت وزنی

        از اینا که بگذریم خیلی شعر زیبا و قدرتنمندانه ایه و
        زبان خاص خودش را دارد
        عالیه آفرین
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        مجنون ملایری
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۳
        بانو بسیار عالی موفق باشی
        عظیمه ایرانپور
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۴۴
        درود بر شما بانو
        خیلی روان وزیبا سرودید
        قالب شعرتون خیلی برام جالب بود
        میتونم بپرسم اسم این قالب چیه؟
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۶
        خندانک
        سلام

        درود بر شما بانو صفری عزیز

        غزل زیبایتان قابل تقدیر است

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۱۲
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک

        سلام بانو صفری گرامی
        درود بر شما و شعر بسیار زیباتون
        غزل دلچسب و نابی سرودید

        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        آرزو ریحانی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۰۳
        بسیار زیبا سرودید دوست خوبم خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        فرزین نظرپورنفس
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۰۸
        به به
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۲۶
        ................ خندانک خندانک خندانک ....................
        درود بانو خندانک
        زیبااااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        دست مریزااااد خندانک خندانک خندانک
        البته قالب آن غزل نبود
        ................ خندانک خندانک خندانک ................
        جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
        حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
        جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
        حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.» خندانک
        یدالله عوضپور    آصف
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۶
        بانوصفری ارجمند
        درودبرشما
        غزلی زیبا وسرشار از معانی ناب از شماخواندم
        نقد را به نقادان محترم می سپارم
        اما درصورت امکان دلیل حذف تعدادی از مصاریع را بیان فرمایید
        پایدارباشید خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد رضا نظری(لادون پرند)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۰۱
        درود خواهر بزرگوارم

        شعرت زیبا بود.بسیار هم با احساس سرودید
        من به عنوان مخاطب لذت بردم
        فقط در ریتم اگر یک هجای بلند از انتهای هر مصرع کم میکردید معقول تر و رایج تر بود
        ببینید:
        می /ن/شی/نی /خس/ت/ ام/ما/حس/ س/ حا/لب /به/ت/ری/ دا/ری
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فا
        همانگونه که میبینی اگر آن هجای بلند آخر را نداشت میشد چهار رکن تکرار فاعلاتن.که وزن کامل و رایج است
        نه اینکه به این صورت ایرادی داشته باشد اما اگر به آن شکل بود ریتم بهتری داشت و راحت تر به ذهن منتقل میشد
        فرصت اینکه تک تک مصرع ها را تقطیع کنم نیست اما اتفاقی یک مصرع دیگر را برای درستی وزن انتخاب میکنم :
        در/د/ می/ گی/رد/ و/جو/دم/ در/ و/جو/دت /دل/ب/ری/ دا/ری
        فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فا
        این هم درست
        و باز یکی دیگه:
        یک/ خ/یا/با/ پر/ ت/را/فی/کص/ص/دا/یب/بو/ق / اش/کم/مرگ
        وزن این هم درست است

        (تقطیع با در نظر گرفتن اختیارات است)

        تا جایی که من دیدم ایراد وزنی ندارد ولی برای اطمینان بیشتر میتوانید باقی شعر را همینگونه تقطیع کنید

        جسارت حقیر را ببخشید.اجازه ی نقد نداده اید و من جسارت کردم چون شعر ریتم خاصی داشت شاید اینگونه بر آورد میشد که ایراد وزنی دارد.خواستم دوستان به اشتباه نیفتند

        باز هم مرحبا

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        بسیار زیبا و به روز
        خیلی لذت بردم
        احسنت
        خندانک
        درود برشما
        نجمه طوسی (تینا)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۶
        سلام بر شاعر گرامی
        شعر خوبی را از شما خواندم .
        قالب غزل نبود . مصرع هایی را که داخل گیومه گذاشته بودید آیا از خودتون بود یا تضمین کرده بودید ؟ مشکل وزن و قافیه هم نداشت .حس زنانه ی خوبی داشت .
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        هما تیمورنژاد
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۳۸
        مریم جان عالی بود خیلی دوست داشتم خندانک خندانک
        الناز مهدوی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۱:۳۷
        سلام مریم جان
        غزل زیبای غمگینی خندانک بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جواد صارمی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۰۷
        دوستان نظراتشون رو دادن
        جای حرف برای گفتن نذاشتن
        تبریک میگم بهتون بخاطر این اثر زیبا خندانک خندانک
        ایمان نوش آذری
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۲
        خندانک خندانک
        محسن ملک زاده(رهگذر)
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۴۱
        درود
        غزل بخوانید
        بیشتر از حضرت حافظ
         موسی عباسی مقدم
        سه شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۵۹
        درود برشما زیبا بود خندانک خندانک
        امير حسين اميريان .د
        چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۳۴
        درود بانو

        بسیار زیبا ..سرشار از حسی زنانه و البته لطیف . شاد باشید خندانک خندانک خندانک

        //قصه گوی شب شیراز //
        صابرخوشبین صفت
        يکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ ۰۱:۱۹
        سلام .
        درود بر شما .اکثر شعراتو خوندم و لذت بردم .
        سبک خودتو داری و شعرات پره از حرف
        زنده باشی خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5