جمعه ۲ آذر
زیر تابوتم نیا بیزارم از دنبال بازی ها شعری از مریم صفری
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۱:۰۸ شماره ثبت ۴۳۹۶۸
بازدید : ۵۹۷ | نظرات : ۶۹
|
آخرین اشعار ناب مریم صفری
|
می نشینی خسته اما حس و حال بهتری داری
قهوه می نوشی ولی قطعا خیال دیگری داری
توی فنجانت نگاهی، برق چشمی واضح و لبخند
ساده می گویی برو، آینده ی روشن تری داری
*وای از این ترفند ها ، لعنت به این رمال بازی ها*
اشک می ریزد ز چشمم، آتش شومینه در چشمت
درد می گیرد وجودم، در وجودت دلبری داری
لکنتم آید بگویم فال و فنجان تو مشکوک است
کوه حسرت می شوم، اما نگاهی سرسری داری
*وای صد لعنت بر این، با نیت بد، فال بازی ها*
هرچه دارم از کمدها از حیاط خانه می گیرم
باز می پرسی به جز غم سنگر محکمتری داری؟
مور می گیرد تنم از این سوال سخت مردانه
باز می گویی هوای آنچه از ما می بری داری؟
*خواهشا بس کن دگر اینگونه با افعال بازی ها*
لرزه می گیرد جهانی زیر پایت از قدمهایم
با تو می گویم توان اینکه از من بگذری داری؟
بوسه ی سردی به روی گونه ام، دستت به قاب در
ساده می گویی به جز این هم کلام آخری داری؟
*لعنتی من خسته ام از لکنت و این لال بازی ها*
یک خیابان ، پر ترافیک و صدای بوق و اشک و مرگ
بعد از این در خاطراتت برگه های پر پری داری
می رسی ناباورانه لحظه ی آخر بگویی که..
بیخیال هر چه گفتی! اشک چشم محشری داری
*زیر تابوتم نیا بیزارم از دنبال بازی ها*
مریم صفری
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.