سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        نِشتر

        شعری از

        محمد محسن خادم پور

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۰۴ شماره ثبت ۴۳۹۴۲
          بازدید : ۸۱۷   |    نظرات : ۲۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد محسن خادم پور
        آخرین اشعار ناب محمد محسن خادم پور

        شده از دست خودت پر بکشی گریه کنی
        قفسی غصه به بستر بکشی گریه کنی
        تبری هیچ شده شاخه ی سبزت بِبُرد
        آه ِ یک جنگل وُ سنگر بکشی گریه کنی
        نفسی تازه کنی خاطره ها زنده شود
        از دلت ریشه ی نِشتر بکشی گریه کنی
        سبدی گل بخری دور ِ خودت پرسه زنی
        پرده را سایه ی دلبر بکشی گریه کنی
        به قراری که نباشد دگر از او خبری
        بروی شعله به دفتر بکشی گریه کنی
        تب ِ هر لحظه غمت ، فاصله ها را بِکِشد
        هی به این ثانیه ها سر بکشی گریه کنی
        شده خاموش شوی تا بِکُشد درد تو را
        غزلی خسته به آخر بکشی گریه کنی
        محمد محسن خادم پور - 1393
         و با تشکر از آقایان استاد نوید دانائی و احسان صادقی که هرکدام به شکلی با این غزل همراه شدند1394
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۰۶
        درود بزرگوار
        غزلی زیبا و دلنشین خندانک خندانک خندانک
        ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)
        يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۴۶
        جناب آقای خادم پورعزیز، سلام علیکم.
        ...................................................................
        شُده خاموش شوی، تابِکُشد درد ترا
        غزلی خسته به،آخربکشی ،گریه کُنی؟
        ...........................................................
        خسته نباشید بزرگوار......غزلی ست بسیار زیبا..
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما
        خیلی خیلی عالی
        مرحبا بر اندیشه نابتان
        احساس خوبی داشتم وقتی خوندمش یجورایی در دل همه اس که تو خلوتشون گریه میکنن
        آرمین اسدزاد (الف)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۴۳
        فرم، معنا و بیان فوق العاده!
        پایدار باشید و قلم به دست...
        خندانک خندانک خندانک
        عباس وطن دوست
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۰۹
        خندانک
        سلام

        درود بر شما و احساس زیبایتان جناب خادم پور

        ذوق و احساس نابتان قابل تقدیر است

        خندانک ...................درود..................... خندانک
        حسام الدین مهرابی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲
        درود بی پایان استاد گرامی
        بسیار زیبا سرودید
        احسنت بر شما
        فرهاد مهرابی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۸
        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک

        سلام جناب خادم پور گرامی
        درود بر شما
        شعر زیبایی سرودید

        خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۳۸
        درود برشما استادگرام غزلی زیبا ازشما خواندم وبهره بردم پاینده باشی خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۵
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک

        درود بر شما .
        صفیه پاپی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۴
        ................ خندانک خندانک خندانک ....................
        درود بزرگوار خندانک خندانک
        بسیااار زیبااا سرودید خندانک خندانک خندانک
        سپااااس خندانک
        ................ خندانک خندانک خندانک ................
        جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زن‌ها از همسرم بهتراند.»
        حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله شما از آن‌ها زیباترند.»
        جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی می‌گویی؟»
        حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
        جوان گفت: «آری.»
        حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.» خندانک
        سما همدانی
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۳۰
        بسیار زیبا استاد انشاا... همیشه شاد باشید خندانک خندانک
        مهدی صادقی مود
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۱۳
        خندانک خندانک
        درود برشما بزرگوار
        بسیار زیبا
        لذت بردم
        خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        دوشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۴ ۱۸:۱۲
        درو.د استاد مهربان
        لذت بردم
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7