سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید
منو کاربریمعرفی شاعران معاصرانتشار ویژه ناب
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
♪♫ صدای شاعران ♪♫پر نشاط ترین اشعارحمایت از شعرنابکانال تلگرام شعرنابتقویم روزچهارشنبه 28 آذر 1403 18 جمادى الثانية 1446 Wednesday 18 Dec 2024 |
اشتراک گذاری این شعر
۴۴ شاعر این شعر را خوانده اند
سیده لاله رحیم زاده(آلاله سرخ)،مجتبی شفیعی (شاهرخ)،نجمه طوسی (تینا)،مسعود احمدی،گلناز جلالی،فرهاد مهرابی،مینا مینایی،عباس زارع میرک آبادی،احمدرضانظری چروده،صفیه پاپی،وحید کاظمی،علی حاتمیان،جعفر جمشیدیان تهرانی،نیره ناصری،محمدمحمدی،سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)،کریم لقمانی سروستانی،صابرخوشبین صفت،جمیله عجم(بانوی واژه ها)،عباسعلی استکی(چشمه)،اسفندیار گلزار،مسيحا،علیرضا کاشی پور محمدی،راشین،نسیم رستمی (ن باران)،بهاره ترابی (بهارنارنج)،محمد رضا نظری(لادون پرند)،واو بافرانی،زهرا منصوری،حسين زرتاب،طيارغيبعلي زاده،جعفر محمدی (ضمیرچنارانی)،طابسین،الهه نصیری زاده،مسعود مالمیر،علی غلامی،ولی الله شیخی مهرآبادی(دیوانه)،احمد رشیدی مقدم (گمنام)،جمشید خورشید،مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)،امید مرادی،حدیث سیدابراهیمی،بهاءالدین داودپور تخلص بامداد،سجاد ربانی
نقدها و نظرات
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۸:۵۰
استاد احمدی شعرتان بسیار زیبا و سراسر تصویرهای زیباتر داشت کار اموزان سپید سرای عزیز حتما سعی کنند بیشتر اثار استاد را مد نظرشان قرار بدهند شک ندارم در فرا گیری اصول سپید سرایی کمک فراونی بهره خواهند برد  
 سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۳
از گل های قرمز این قالیسبد سبد گل می چینم ودست می کشم بر بال پروانه هایی که از کوبه های بلندش هربامداد بسوی خورشید پرواز می کنند.........بداهه از حس زیبای قلمتان سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۰۳
بیاد بزرگ استادم پژواره که آفتاب جانش هماره تابان  می خوانش هرروز وساکت ترین شاگرد کلاس درسش هستم وچه اندازه مدیونم به لطف استادیش ممنونم از شما استاد احمدی برای این تقدیمی زیبا
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۳۷
درود استاد زیبا وبا احساس بود احسنت  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶
درود بزرگواربسیار زیبا و شورانگیز بود دستمریزاد شاد باشید
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۰۴
سلام جناب احمدی بزرگوار درود بر شما بسیار دلنشین سرودید تقدیمی زیباییست موفق و پیروز باشید
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۴:۵۶
درود بر شمابسیار زیبا گل های قرمز این قالی چیدنی ست  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۰
آفرین و صد درودخیال انگیز ، با احساس و شیرین درود بر شما
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۵۴
مسعود عزیز، تصویر های شعر تورا می خواهم بچینم ودر سبدقلبم به ودیعه بگذارم تا هروقت که خواستی دست درقلبم کنی وآنگاه من تورا نیز به قلبم بسپارم وتصویرهای شعرت ،گلخانه ای وباغی پر ازگلهای زیبا. احساس شمالی ام را که پراز شرجی صمیمیت است ]، به بارگاهت تقدیم میکنم .دنیا برای تو خیلی کوچک است وحجم احساس تورا/پرندگان دنیا /جیک جیک می کنند /چیو چیو چه چه/چیو چیو چه چه  درودها بر شمادوست عزیز  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۶
.......................... ...........................می دانم بهار که بیاید پروانه ای از گلویش بیرون خواهد آمد و اطلسی ها را تمام بارور خواهد کرد ابریشم شعر هایش فرشی سپید بر زمین خواهد بافت ! گل های قرمز این قالی چیدنی ست سبدهایتان را آماده کنید ! درود استاد احمدی بزرگوار تقدیمیتان فوق العاده زیبااااا بود مبااارک استاد ترکمان باشد .......................... .............................شیخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت و احوال غیبى به خود، جمعى را فریفته و در اطراف خود جمع كرده بود. براى فریب بیشتر مریدان، روزى در محراب مسجد بصره در حین خواندن نماز ناگهان گفت: كخ كخ ! مردم تعجب كردند. شیخ گفت: من كه اینجا مشغول نماز بودم ، دیدم سگى داخل كعبه شده، با چخ گفتن، او را از آنجا بیرون كردم تا خانه را آلوده نكند. مریدان خوشحال شدند و آن را از كرامتهاى شیخ دانستند. یكى از مریدان ، كرامتهاى شیخ را براى زن خود بیان كرد. آن زن آگاه براى رسوا كردن شیخ قلابى، از طریق شوهرش روزى شیخ و مریدان را به مهمانى دعوت كرد و براى هر یك ظرفى از غذا و بر روى آن مرغى پخته گذاشت اما مرغ شیخ را در زیر غذا پنهان نمود. شیخ عصبانى شد و گفت : چرا به من اهانت شده و ظرفى بدون مرغ آورده اى ؟ ناگهان آن زن زیرك و آگاه فریاد زد: اى كسى كه از مسجد بصره سگ را در كعبه مشاهده مى كنى ، چگونه جوجه را زیر مشتى برنج نمى بینى!!!؟  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰
درود بر استاد زیبا قلممبسیار عالی بود حظ بردم مرحبا بر شما و احساستان  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۶
واقعا عالی بود. احسنت بر استاد احمدی بزرگ
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۷
عالی بود قلمتان سبزو مانا
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۴۷
درود بر جناب احمدی بزرگوارسروده زیبایی را تقدیم کردید مبارک استاد گرانقدر باشد پاینده باشید
چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸
درودزيبا سروده ايد شاعر بزرگوار از خواندن شعر شما لذت بردم آففففففففففرين  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۲
سلام وعرض ارادت استاداحمدی گرانقدرسروده ای با تصویر سازی ناب تشبیهات ارزشمند وواژه گان زیبا ومعنای دلنشین لذت بردم شادزی
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۲۸
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۴
سلام درود برشمامردی تنها آنسوی دریاها سکوت کرده است اما هنوز پشت شیار اخم هایش
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۲۳
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکی نبود ...یه مرد بود که در آنسوی دریاها سکوت کرده بود از ترس این همه فریاد مردی که در خیالاتش دختری کمر باریک با دردی کلفت داشت روزنامه میخواند .. و مرد منتظر بود برای هیچ ... تنها دوست داشت منتظر باشد .... یک روز بهار اومد از گلوی مرد پروانه ای پرواز کرد و رفت و نشست درست روی زلف دخترک کمر باریک ... مرد سراسیمه رفت سراغ پروانه تا زلفهایش را ناز کند ... ناگهان دستش سوخت و از خواب پرید شمع داشت هنوز در گوشه اتاق مرد میسوخت و هوای اتاق سنگین بود مرد چشمهایش را مالید و انگش سوخته اش را به ÷نجره چسباند که قطره های باران پشتش رژه میرفتند .. مرد چشمش به دخترکی کمر باریک افتاد که توی خیابان داشت لبخند میزد .... .... .... .... شمع تمام شده بود و مرد برای همیشه سکوت ....بداهه داستان مردی که سکوت کرده بود  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۰
سلام استاد عزیز و دوست خوبمممنون از اینکه اشعار زیبایتان را به اشتراک می گذارید بسیار زیبا بود
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۱
سلام و درودشعرت ویرانگر است مسعود عزیز دست مریزاد
چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۰۶
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۳۲
بسیار زیبا
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۳۷
به به
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۱
درود برادر بزرگوارممرحبا بین سپیدها اشعار شما را خیلی دوست دارم
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۰۱
درود جناب احمدیبهره مند شدم از اندیشه ی نابتان در پناه مهر
 چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۳۴
سلام دوست عزیز ممنون از سروده زیبای شما با مفاهیم ناب و شاعرانه پویا باشید و نویسا  چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۰۶
سلام و عرض ادبپیشکشی خیلی قابلی بود بسیار زیبا
 پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۳۵
سلام جناب استاد احمدیزیبا بود و مهربانانه و واقع گرایانه....... مبارک استاد ترکمان استاد خوبمان باشد....
 پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۱۳
درود ها استاد احمدی بزرگوار لذت بردم بر دل نشست
 پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹
جناب آقای احمدی عزیز، سلام علیکم.......................................................... خیلی زیباست این تصویر سازیها........ خسته نباشید بزرگوار..........
 پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۰۳
درود فراوان به سرور ارجمندم جناب آقای احمدی بزرگوار بسیار جالب ودلنشین عارفانه ؛ عاشقانه دست مریزاد احسنت به حسن صلیقه شما
 پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۳۷
سلام و درود فراوانسروده ناب و خواندنی بود
 جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۰:۳۸
واووو عجب شعر خوبی ...عالی
 جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۰۶:۱۶
بهار که بیایدپروانه های مانده در گلو پرواز چکاوک را مشق خواهند کرد و عشق عاشقانه جاری خواهد شد.
 جمعه ۲۵ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۳
عالی بود.
 يکشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۴ ۱۱:۵۰
درود درود درود برشما دوست واستادگرانقدرم مسعود خان گل همیشه استادانه قلم می زنی بهره بردم عزیزدل پاینده باشی
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
|
نقد و آموزشنظراتمشاعرهکاربران اشتراک دار
محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
|
|||||||||||
شاعر درخواست نقد دارد
ارسال پیام خصوصی
محمد شریف صادقی
علی نظری سرمازه
مهرداد مانا
شاهزاده خانوم
آرش حاتمی (تکروٍ تنها)
میر حسین سعیدی 
طوبی آهنگران 
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.