سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        صد روز

        شعری از

        عباس یزدی (طوفان)

        از دفتر یادها نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۲۰ شماره ثبت ۴۳۷۶۷
          بازدید : ۱۱۷۴   |    نظرات : ۴۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عباس یزدی (طوفان)
        آخرین اشعار ناب عباس یزدی (طوفان)

        به ننگ سازش ار تن داده ایم ما 
        بسی وعده به خرمن داده ایم ما 

        مکن سُرخم به سیلی از نداری 
        سرِ خم پیش دشمن داده ایم ما 

        مگر صد روز تو پایان ندارد
        طلبکاریم که میهن داده ایم ما 

        شده راکد ز تدبیر تو بازار 
        وزارت دست کودن داده ایم ما
         
        نمی آید مگر یادت زمانی
        جوانانی چو آهن داده ایم ما

        اگر تخته شده درهای فردو
        به دشمن قول ایمن داده ایم ما

        ولی #طوفان نمی خوابد ازین پس
        به ذلت گرچه گردن داده ایم ما

         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۳:۲۱
        سردار افشار گرانقدر بحث سیاسی ممنوع خندانک استاد بزارید عاشقی کنیم بی خیال فرجام وووو فعلا هیچی بدار نیست بچه های زرنگ و دانشمندان خوب وطنمان هر لحظه بخواهند در کوتاه ترین مدت همه را بر می گردانند دوهفته ای بمب اتمی تحویل اول و اخر هر صهینویستی بی شرف و فرزندان ناخلف تکفیر یشان می دهند غمتان نباشد استاد خدا با ماست خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۱۹:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۲۵
        درود بزرگوار
        سروده بسیار زیبا و بجا
        موثر خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ ۰۹:۱۱
        استاد شعرت خوب بود .خودم ازانتقاد خوشم میاد منتها ازانتقاد برجام خوشم نمیاد .البته این نظر من است .اما صاحب قریحه ای توانا می باشی استادم.درود برشما خندانک خندانک خندانک
        شیوا پهلوان زاده
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۰
        دروووووووووووودها بر برادر گرانقدرم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عباس زارع میرک آبادی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۱۱
        سلام و درود
        حظ بردم از این سروده زیبا و دوست داشتنی
        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        کریم لقمانی سروستانی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۳۲
        سلام وعرض ارادت استادیزدی گرانقدر
        دست گلتان بی بلا
        بسیار زیبا وبا معنا
        لذت بردم
        ضمناا همچنان دلتنگتان هستیم ومشتاق دیدار مجدد
        شادزی خندانک
        وحید کاظمی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۲۴
        درود بر استاد خوبم
        عالی بود مثل همیشه
        جعفر جمشیدیان تهرانی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۲
        سروده زیبائی بود
        هر چند میلیاردها دلار خرج این بساط شد ولی اگر توافق نمیشد سرمان را بیشتر باید خم میکردیم.
        خندانک خندانک خندانک
        فرهاد مهرابی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۰۷:۳۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        سلام بزرگوار
        درود بر شما
        عالی

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا کاشی پور محمدی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۱۷
        خندانک خندانک خندانک
          مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۴:۴۰
        حسم میگه یه ذره بد بینانه به موضوعات سیاسی اخیر کشورمون نگا کردید استاد
        تازه خیلی کارا انجام شده که به عقل این حقیر درست بوده مثل همون بازار شعر شما که دیگه قیمتا داره تثبیت میشه البته اخیرا تو این دولت
        بحث خارج از موضوع شد استاد گرامی
        ببخشید که پرحرفی کردم ولی شعرتون حرف نداشت مثل همیشه
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        علی غلامی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۱۷:۲۵
        سلام جناب استاد
        روزگاری در آلمان کشتی حامل پنیر در دریا غرق می شود و با کمبود مواجه می شوند یکی از ایرانی ها چند قالب پنیر خریداری می کند تا ذخیره کند و در هنگام ورود به منزل همسایه آنان نیز چند قالب پنیر را درون کیسه ای پلاستیکی گذاشته و از منزل خارج می شود و ایرانی از او ماجرای کمبود را می پرسد و آلمانی می گوید....

        آری شنیده ام و چند قالب پنیر اضافی در منزل داشتم دارم می روم در فروشگاه بگذارم تا در این کمبود پنیر مردم کمتر دچار مشکل شوند !!

        ای کاش تحمل سختی را داشتیم اما برجام را نمی پذیرفتیم و به سادگی پیروزی را از دست نمی دادیم.......

        خندانک خندانک خندانک
        مسعود احمدی
        سه شنبه ۲۲ دی ۱۳۹۴ ۲۳:۱۱
        نیافته ام هنوز
        دیواری
        تا سایه اش را
        تکیه دهم...
        کج
        جوش خورده است
        شهری که
        دست معمارش شکسته بود !

        مسعود احمدی .
        درودتان باد جناب یزدی عزیز
        صفیه پاپی
        چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۵۹
        ........................... خندانک خندانک خندانک .............................
        درود بزرگوار خندانک خندانک
        زیباااا بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        .......................... خندانک خندانک خندانک .............................
        شیخ عبدالسلام بصرى با نسبت دادن كرامت و احوال غیبى به خود، جمعى را فریفته و در اطراف خود جمع كرده بود. براى فریب بیشتر مریدان، روزى در محراب مسجد بصره در حین خواندن نماز ناگهان گفت: كخ كخ ! مردم تعجب كردند.
        شیخ گفت: من كه اینجا مشغول نماز بودم ، دیدم سگى داخل كعبه شده، با چخ گفتن، او را از آنجا بیرون كردم تا خانه را آلوده نكند. مریدان خوشحال شدند و آن را از كرامتهاى شیخ دانستند.
        یكى از مریدان ، كرامتهاى شیخ را براى زن خود بیان كرد.
        آن زن آگاه براى رسوا كردن شیخ قلابى، از طریق شوهرش روزى شیخ و مریدان را به مهمانى دعوت كرد و براى هر یك ظرفى از غذا و بر روى آن مرغى پخته گذاشت اما مرغ شیخ را در زیر غذا پنهان نمود.
        شیخ عصبانى شد و گفت : چرا به من اهانت شده و ظرفى بدون مرغ آورده اى ؟
        ناگهان آن زن زیرك و آگاه فریاد زد: اى كسى كه از مسجد بصره سگ را در كعبه مشاهده مى كنى ، چگونه جوجه را زیر مشتى برنج نمى بینى!!!؟
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۴ ۱۶:۴۹
        درود برشما بزرگوار
        بسیار زیبا
        هرچند با مضمون موافق نیستم و بهتر بود در دولت قبل سروده میشد
        برقرار باشید خندانک
        معصومه عرفانی (عرفان )
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۱۹
        سلام استاد ارجمندم بسیار زیبا سرودید زنده باشید استاد
        طوفان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضانظری چروده
        شنبه ۲۶ دی ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰

        مکن سُرخم به سیلی از نداری

        سرِ خم پیش دشمن داده ایم ما
        چه جناس زیبایی خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2