ابی..پاشو...سوسک

عزیز بزرگوار برادر هنرمند و ادیبم ممنونم برای اشتراک دادن احساس و اندیشه های خوبت برایت اوج موفقیت را از قلب خواهانم

درود گرامی
نیمایی زیبا و خوش آهنگ

مثل چند کار قبلی که ازتون خوندم متفاوت بود ونمایشی و بدعت برجسته بود...
جذاب بود ...ازتون می اموزم

صحنه های متفاوت از لحاظ وزن موسیقی شعر و تفاوت ارتفاع حس واژه ها در یک مجموعه نمایش مانند کار جدیدی بود که از شما خواندم . تئاتر گونه بودن این اثر را قابل توجه تر کرده بود .
دوست عزیز و شاعر گرامی جناب شفیعی چیزی که حواس مرا بخود جلب کرد قدرت مانور و چرخش ذهن شما در تعویض صحنه ها و سرعت متناسب دادن و هماهنگ کردن تصاویر با آهنگ و ریتم اثر بود . بهره بردم و جذاب بود نیز... درود بر شما

درود بر قريحه و طبع لطيفتان
مانا باشي برادر

شعرهاي منحصر به فرد و جالب انگيزي دارين استاد در لباسي طنز ولي بدني پر از تلخي و درد ...... عجيب هستيي واقعا

......................... ............................
درود جناب شفیعی
بدیع و زیبا بود
به قول خودتون ممنون که اجازه دادید بخونیم
......................... .............................
روزی لئون تولستوی در خیابان در حال قدم زدن بود که ناآگاهانه به زنی تنه زد
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد!
تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد
و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم.
زن که بسیار شرمگین شده بود عذر خواهی کردو گفت : چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت :
شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید !!!

دروووووووووووودها بر برادر گرانقدرم

زیبا و جالب در قالب طنزگونه حقیقتی تلخ را بیان کردید
احسنت برشما
قلمتان همواره نویسا و دلتان بهاری

زبان اشاره وبدنه اصلی شعرهایتان تازه ست ووودوست داشتنی برایم

ملموس بود که گریزی میزد ذهن به خاطره ای دور ...ممنون

سلام جناب استاد شفیعی خوب
چند بار خوندم ولی سر در نیاوردم البته در ضعف خود انکاری ندارم.....دلایل بر اساس حدسیات....نوع تایپ در گذشته از سوی شما یکی از این مسائل شاید باشه که ایجاد پیش ذهنیتی ناخودآگاه می شود مثلا ابی رو آبی خوندن ....مخصوصا اون شعری رو که به خانم رستم زاده دادید هم شاید تداعی گر شد برایم....بهرحال هر اثری نباید در اولین مرحله در نهایت تکامل باشد و ممکن هم هست بعضی اوقات بشود....اما پایه بحث و شرایط را فراهم کردن مهمه که انجام شده است....و کمبود وقت در زندگی شما بیداد می کند.....درود ....

درود بر دوست عزیز جناب شفیعی
آقا بزار لذت شعر قبلی (سهراب)رو هضم کنیم بعد دوباره یکی دیگه رو کن

با اینکه زیاد اهل سپید و نیمایی و دلنوشته و کلا اشعار غیر موزون نیستم ولی از شعر شما چون حرف های تازه داره لذت می برم. خیلی هم نه یه خورده!

باز هم آمدیم و کیف کردیم و میریم پیِ هضمش


سوسک.. سانسور شده در تاریخ
هرگز از سوسک نترسید حوا
کفش از کینه به تاریخ تجاوز کرده
که همه عمر فقط له میشد
بعد حساسیت پا به زمین

درود بر استاد شفیعی گرانقدر
مغزما که نمیکشد شعرای خاص بزرگان رو بخونیم
ولی باز ممنون که اجازه ی سرک کشی رو میدهید
تا هم بخوانیم و هم بیاموزیم
ما ساده ایم بزرگوار ساده
خدایا باز این ذهن کوچک من درگیر یک قلم شد

درود بر استاد خوبم

مثل هميشه عالي

سر بلند باشيد و پاينده

جناب شاهرخ
درود مهربان
این شعر تفکر آمیز و زیبا بود
شایستگی نقد را ندارم
((خدا را شکر،که هستید))

به زودی شعر برکه و ماه بعد از حماقت احساسی منتظر نشر میشود ازمن...منتظر نگاه زیبایتانم

سلام جناب شفیعی گرامی
درود بر شما
زیبا سرودید

جناب آقای شفیعیِ عزیز،سلام علیکم.
.............................................................
.«بعدِ دَه سال هنوز،منتظرست ...دیوانه»....
خسته نباشید برادرِ خوبم.....

درود برشما بزرگوار ارادتمندتان هستم پاینده باشید

سلام

درود بر ذوق و احساس نابتان جناب شاهرخ عزیز

بهره مند شدیم از محضرتان بزرگوار

سلام دوست بزرگوارم

مضمون و محتوا و شکل ناب و متفاوتی داشت

درود برشما

قلم خاصی دارید و البته جذاب....

خداییش سخت بود، توضیحاتتون کمی روشنم کرد..... تا بخوام به گردتون برسم گیسهام سفید شدن

درود بر شما
شعرتان زیبا بود و تحسین برانگیز
اما این تقصیر شما نیست که من تحمل سوسک رو توی واقعیت ندارم چه برسه به شعر ...

سلام
شرمنده از وجود سوسک(ولی گفتم که تاریخ سوسک را سانسور کرده)
ممنون از اینکه خواندید
و متشکر

سلام دوست خوبم چیزی که من فهمیدم از شعرت سانسور سوسک از تاریخ نه به واسطه ترس جنس مونث
بلکه بدلیل کینه کفش از تاریخ بدلیل تحمل وزن آدمها پس از حساسیت پای برهنه به راه رفتن روی زمین
گویی سوسک فرزند ناخلف تجاوز کفش به تاریخ بوده که با کشتنش نامش از صفحات تاریخ حذف شده
ومانند کفش که حق ورود به مسجد(نماد مذهب) که به سرعت در حال زاد و ولد وگسترش است راندارد دیوانه (نماد عاشق)نیز
(تضاد عشق و دین)ودر پایان انتظار ده ساله برای رسیدن عشق
در ضمن یک کنایه زیبا مردن سایه یعنی تمام شدن روز

سوسک سانسور شده در تاریخو عشقه
این کار شیک و عالی بود

سلام
شیک نگاه شماست به شعر
ممنون که قابل میدانی و هستی