جمعه ۲ آذر
جاده عشق شعری از جعفر جمشیدیان تهرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۴ ۰۵:۲۴ شماره ثبت ۴۳۵۴۴
بازدید : ۷۵۳ | نظرات : ۶۰
|
دفاتر شعر جعفر جمشیدیان تهرانی
آخرین اشعار ناب جعفر جمشیدیان تهرانی
|
شهر من بی تو جای ارواح است، خالی است از وجودِ انسانها
ابر آید ولی نمی بارد، خاک بارد به جایِ بارانها
از زمانی که ترک من کردی، جان من نیز با تو همره شد
جاده ی عشق ما نه هموار است، سخت باشد بدونِ پایانها
چایِ من بر سماور روشن، بود حاضر تا نیمه ها از شب
جایِ آن قهوه عادتم گردید، چون که بینم ترا به فنجانها
مثل یک گمشته ترا هر روز، لای گلها و غنچه میگردم
چون روم در کنار دریاها، می شکافم دو برگِ مرجانها
در دلم خانه کرده ای دانی؟ همره دوستانِ دیرینم
خانه ی این دلم چرا شکنی؟ صدمه ترسم زنی به مهمانها
کار من گفتن غزل باشد، تا که دیوان خود کنم تقدیم
گر چه خود دلنشین غزل باشی، در میان تمام ِ دیوانها
در حصاری فکنده ای ما را ، گر چه نا مرئی است زندانم
تا که من آشنا شدم با تو ، بوده ام همچو سعدِ سلمانها
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.