سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        ماه از تو واهمه دارد

        شعری از

        قاسم پیرنظر سلیم

        از دفتر سکوت سایه نوع شعر دوبیتی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۴ ۱۳:۳۶ شماره ثبت ۴۲۰۵۶
          بازدید : ۴۸۱   |    نظرات : ۱۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ماه از تو واهمه دارد
        ماه از تو دارد واهمه چون رُخ نمایان میکنی
        شب از خودش بــیزار ، تا گیـسو پریشان میکنی
        تشکیل شد از بیدلان صف ها ی طولانی و من
        بیش از همه شیدای تو ، یک بوسه مهمان میکنی
        *
        مهربان آغوش تو  سر چشمه آرامش است
        لرزش لبهای من از التهاب خواهش است
        حال ، بگذار عاشقی آموزم از آغوش تو .؟
        شاهد پیوندمان  دریا ومهر تابش است
        *
        درفکر تو بودم نفسم داغ تر شد
        دل سوخت عطش در لب جان بارور شد
        افتاد به لرزه همه ارکان وجودم
        برگرد رگ آماده اجرای خطر شد
        *
        این جاده ای که نمی بینم انتها
        تنها منم که تو دور از  دلش شدی..؟
        قلبم تُهی ز تو در لابلای غم
        دارد گلایه که تو مشکلش شدی
        *
        چهره معصوم تو بر من خدایی میکند
        می نشیند سجده ات جان ، دل گدایی میکند
        اختیار از من ربوده مهربانیهای تو 
        هر نگاهت صد من از من ها فدایی میکند
        *
        عشقت جهانم بود رفتی که برگردی ..؟
        نامت نشانم بود رفتی که برگردی 
        دریا حسودی کرد ، از من ترا دزدید. .؟
        دردت بجانم بود رفتی که برگردی
        *
        چشمهای مهربانت می نشیند تخت جان
        می کشاند تارو پودم را بدنبالت روان
        می نویسم صد غزل تا قافیه چشمان توست 
        من ترا گل می نهم نام و خودم را باغبان
        *
        خلوت مطلق من دغدغه بازار توشد
        دفتر حوصله ام بستر  پرگار توشد 
        بر سرت شال سیه کردی ورفتی ز برم
        سهم من از تو فقط سایه دیوار تو شد
        *
        ازبس دلم شکسته ز هر خار و هر خسی 
        زانو بغل گرفته ام از درد بی کسی ...؟
        در امتداد خزان برگ مرده ام ، بیجان
        طوفان قیام کند آیا ، به داد میرسی
        *
        گرچه طبعم به غزلبازی خود می نازد
        سخت ترین قافیه را روی مه ات می سازد 
        وای بر حال دلی که به تو اُفــتد چشمش
        خویشتن را به رُخ ات زِ صد جهت می بازد
        *
        قاسم پیرنظر " سلیم "
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3