اي تو خا نك اي رو ستا ي پد رو مادري
تو برايم دلنشيني همچون مهرخوا هري
دشت هايت گرچه خشك ازبي آبي است
توبرايم ازصفاي جنگل هاي شمالي بهتري
مي كنم من درهواي ديدن توباز سيروسفر
توبه نزد من چو ن كشورم مهتري وسروري
آرزويم اين است كه باشي برقرار وماندگار
توكني تا آخردنيا مرادرصفاي مهرت رهبري
مي كنم من برآب وخاك واجدادم صدافتخار
تا به شورووفايي ماندگارجاودانه ازمن دلبري
رودزيبايت هرگزنمي بايدرودازخاطرت كوكي
گرچه اكنون درخشكسالي لاجرم بر سرمي بري
اي تو خا نك افتخارم،ايمان ،اقتداروشوروباورم
اي كه هستي در روزگارتلخ چون زهرتنها يا ورم
افتخارم اين بوده ،هست وخواهد بود كزخانك ام
چون به تفرش مي رسد اجدادم دراوج نام آوري
روزگا ركودكي خوش بگذ شت و در شادي نزد تو
ميكنم آن روزگارشوق كودكانه رابانا مت ياداوري
خوش بود آن كوه ها ودشت هاوآن قنات ات تا ابد
مي كنم باخا طرات كودكي درفكرت صدها زندگي
مي خورم صد ها تا سف برجوانان ات كه بي ياوري
مي دهند ات تفسيرنا مطلوب ونا منا سب با ناداوري
توخانك هستي هستي ام د ركل عمرم دراين جهان
باغروروافتخارت مي كنم دركنارت زندگي وهمرهي
بي تو من مجنون سر مي نهم بردشت وكوه وچشمه ها
گربه خواهي بي من ازدوستدارانت به يغما دل رابري
دل بدستت داده ام تا دل ستانم با شي وباشم باتوبرقرار
توبرايم سلطان آرامش بوده وچون قرص خواب آوري
من كه گردا بي پريشان ام د رنزد تو مي گردم خموش
مي دهي برپريشاني ام آرامشي مستحكم باخوش باوري