سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        خیالت من نمیدانم!

        شعری از

        علیرضا آهن جان کمالی

        از دفتر عشق نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۹۴ ۲۳:۱۴ شماره ثبت ۴۰۹۵۰
          بازدید : ۵۳۷   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا آهن جان کمالی
        آخرین اشعار ناب علیرضا آهن جان کمالی

        خیالت من نمیدانم...
        خیالت من نمیدانم مرا زیر نظر داری
        خیالت من نمیدانم که شب تا صبح بیداری
        خیالت من نمیدانم که افکارت پریشان است
        خیالت من نمیدانم که چشمان تو گریان است
        خیالت من نمیدانم که از دنیا گریزانی
        خیالت من نمیدانم که از عشقم پریشانی
        من نمیدانم که بغضت در گلو ترکید
        خیالت من نمیدانم که چشمانت ز غم خشکید
        خیالت من نمیدانم که سودای خطر داری
        خیالت من نمیدانم که تو فکر سفر داری
        خیالت من نمیدانم که جان تو پر از درد است
        خیالت من نمیدانم که رنگ چهره ات زرد است
        خیالت من نمیدانم که از هجران تو بیماری
        خیالت من نمیدانم که از دنیا تو بیزاری
        خیالت من نمیدانم برایم غصه ها خوردی
        خیالت من نمیدانم از این هجران تو پژمردی
        خیالت من نمیدانم تو هم مثل خودم هستی
        خیالت من نمیدانم تو هم بی جام می مستی
        خیالت من نمیدانم تو هم مانند مجنونی
        خیالت من نمیدانم تو هم ای دل جگر خونی
        خیالت من نمیدانم که تو از گریه لبریزی
        خیالت من نمیدانم نمک بر زخم می ریزی
        خیالت من نمیدانم که غرق خون شده چشمت
        خیالت من نمیدانم که پوشاندی ز من زخمت
        خیالت من نمیدانم که شبها اشک میریزی
        خیالت من نمیدانم که تو از عشق لبریزی
        خیالت من نمیدانم که از غربت گریزانی
        خیالت من نمیدانم خیالم را تو می دانی
        خیالت من نمیدانم که گاهی پشت دیواری
        خیالت من نمیدانم که با من حرفها داری
        خیالت من نمیدانم که می گویی چه بیرحمی
        خیالت من نمیدانم خیالم را تو میفهمی
        خیالت من نمیدانم گمان بردی گنه کارم
        خیالت را کنم راحت که عشقت را نگه دارم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2