سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        زن

        شعری از

        میلاد محتشم

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ ۱۸:۱۱ شماره ثبت ۴۰۶۹۳
          بازدید : ۳۹۷   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر میلاد محتشم
        آخرین اشعار ناب میلاد محتشم

        زن
        مثل یه خاک خشک، توی صحرای دورم
        بـــی آب موندم اما، مــنتظر یــک عبورم
        یــه رویــای سبز ، تــوی شــبهای سردم
        مــن یــک زن تنها که سالهاست پر دردم
        بغضی که مدام چنگ زد، به این گلوی بی احـساس
        مــردی از جــنس آرامش ، تــیــتر اول ایـن انـشـاس
        زنــجیر مــهد بــی جــا ، بی سرپوش و یــک خــائن
        که ســالهاستـــــ دلخوشم من ، به این وعید واهن
        تن سفید و خسته ی من ، که مدتهاست در فراره
        چشم به انتظار امیدم ، اشک توی چشمام سواره
        بهشتم رو سوزوندن اما ، هنوزم جهنمی نیستـــ
        بخار میشه آرزوهام ، مدام روی این تن خیســـــــ
        مثل یه خاک خشک، توی صحرای دورم
        بـــی آب موندم اما، مــنتظر یــک عبورم
        یــه رویــای سبز ، تــوی شــبهای سردم
        مــن یــک زن تنها که سالهاست پر دردم
        سالهاست که راه میرم ، در این مسیر بی راهـه
        بــا اینکه مــن مـــیدونم ، آخـــرش اشــکـــ و آهـه
        پــرده هــا رو کــنــار مــیزنم ، به امــید یــک آزادی
        ویـــرانه ی ایــن شهـرم ، مــنتهی بـشه به آبادی
        من فریاد سر میدم ، به گوش خدایی که خوابه
        جای بوسه ی عشقم ، روی سیمام اسید نابه
        مــن هــنوز نــفس مــیکشم تــوی دنــیای آلوده
        بــا ایــن امــید زنــده ام کــه خورشید بــاز میتابه
        مثل یه خاک خشک، توی صحرای دورم
        بـــی آب موندم اما، مــنتظر یــک عبورم
        یــه رویــای سبز ، تــوی شــبهای سردم
        مــن یــک زن تنها که سالهاست پر دردم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1