دوشنبه ۵ آذر
پشت و پناه شعری از مرتضی قرائی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۴ ۱۶:۳۱ شماره ثبت ۴۰۶۹۱
بازدید : ۶۷۹ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب مرتضی قرائی
|
"""""" پشت و پناه """""
.
عادتش بود
آنچه میدید را میفهمید!!
درب کوچک و کوتاه باغچه را میفهمید
و مسیرِ باغچه تا اتاق را
.
از بوی یاس مست میشد ، اما
نمیفهمید از کجا میآید
و یاس را که کاشته!!
.
عاشق طعم گس خرمالو بود ، اما
نمیفهمید کِی جوانه زد ، کِی کال بود
چه شد که رسید!
و دستِ کدام مهربان، آن را چید!!
.
از سوز زمستان بیزار بود
و عاشقِ گرمای اتاقی که در پشت خانه بود
اما نمیفهمید درز پنجره را ، زیر برف
با دستهای سرخ شده از سوز
چه کسی بسته!!!
.
نمیفهمید پشتِ خانه ، به من گرم است...
.
.
_____________________
#مرتضی_قرائی
_____________________
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.