عکس نوشته 1 : پرنده ای که کوچ میکند
پاییز را از بام آسمان میبیند
و برگهایی که میریزند
می آرایند زمین را برای ضیافت باران
پاییز انقدر بزرگ است
که قلبهاهم
از حجم آبشار بارانش ، میشکنند
چه رسد به آسمان؛ که همه را در بر خواهد گرفت ...
عکس نوشته 2 : دلهایمان را به بهار گرم نکنیم
چو پاییز که می رسد
پرنده ها کوچ را از دلهایمان میاموزند ...
دلها باید به شیرینی قند باشند
وگرنه چای بدون قند را
فقط دیابتی ها در بر دارند
مثال من...
عکس نوشته 3 : پاییز هزارم هم گذشت
ولی حاجی فیروز بهار را نیاورد
بیچاره پاییز
که بگذرد،
ننه سرما برمیگردد...
عکس نوشته 4 :برگها میریزند
پاییز میرسد
ومن
مانند بلوطی
که اضافیست
از ضیافت پاییز کنار میکشم
عکس نوشته 5: پاییز می رسد
زیر باران
روی برگها
هوا دونفر کیف دارد
با کی؟
سپیده هایم که زمستانند
کمی پاییز می سرایم
با انعکاس خودم در آینه
دونفر می شویم
درون و ظاهر من
در پاییز قدم میزنند...
" تقدیم به همه دوستان عزیزم
شاید که در سال تحصیلی جدید
فصل نوشتن من نباشه
شاهدخت:)) "