سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 8 دی 1403
    28 جمادى الثانية 1446
      Saturday 28 Dec 2024

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۸ دی

        شکایت

        شعری از

        مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        از دفتر دفتر دوم نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳ شهريور ۱۳۹۴ ۱۳:۵۴ شماره ثبت ۴۰۰۳۴
          بازدید : ۴۷۹   |    نظرات : ۵۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)
        آخرین اشعار ناب مرتضی اربابی حکم ابادی (مسیح)

        سلام گرامی دوستان:
        باید مینوشتم چند کلامی را در وصف حال خویش
        تا بنالم از دردی که در دلم سنگینی میکرد 
        بسان ریسمانی که بر گردنم باشد 
        که در زدن دست وپا هی تنگتر میشد 
        به کدامین جرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
        نمیدانم 
        شاید محبت 
        محبتی به نسب خویش
        نه سببی ، نسب
        که چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 
        نظمی تقدیمی 
        بداهه ای از اعصار وجود در تقدیمی به نسبی 
        از جنس خویش 
        برای نشاندن لبخندی به لب و بس
        ولاغیر 
        ودیگر هیچ
        بهیکتای بی همتا قسم
        کلامم که در انتها به چشمهایتان تقدیم می شود 
        رنگ آزار به خود گرفت
        دسته شد برای چاقوی دوست نما....
        و این چند کلام در پوزش خواهی است 
        به نام دوست 
        ایکاش چشمها را بشوییم 
        جور دیگر دیدن هنری است که باید آموخت 
        بگذر 
        از تلخ کامی دنیا 
        وبگذار 
        بماند تنها در برهوت تردید
        بگذر 
        از تمامی کلِ بودن 
        و به اداب خدایی تاریخ در اعصار ذهن
        فقط بخوان:
        اینهم بگذرد 
        وگذشت 
        بگذر
        از حجمی در تمامی واژه های سست انسانیت 
        آنجا که ادم مرده است 
        ولی ادمیت را نیز با او دفن کردند 
        چه کسی 
        گناهکار است 
        در بازار سیاه دیار ارواح زنده
        در گیتی محبت پرستان عاشق پیشه
        خودم؟
        خودت ؟
        ما؟
        شایدم فکر بی نام نشانی که 
        تداعی میکند آخر بودنها را 
                 
        دلتنگ کلامت بودم 
        بسان عاشقی برای معشوق خویش
        گاهی به خود انگ عاشقی زدن 
        به دور از تمامی دنیا 
        جالب است 
        -------------------------------------------------------------------------
        شاید نه وزنی داشت و نه قافیه ،  ولی حقیقت داشت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1