جمعه ۷ دی
روحوضی شعری از منصور شاهنگیان
از دفتر گذشت ايام نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۴ ۰۱:۱۵ شماره ثبت ۳۹۴۷۱
بازدید : ۱۳۳۳ | نظرات : ۵۵
|
آخرین اشعار ناب منصور شاهنگیان
|
همانطوریکه قبلا عرض کردم ، این کار مربوط به نمایشنامه ای است
که سالها قبل در اصفهان اجرا گردید ...
دوست دارم دوباره به شما تقدیم کنم ... البته با تغیرات مختصری ...
آقایونا ، خانوما :
عرض مختصر ، دارم
اوَلِـش بگم ، که من
قصد ِ زحمت ندارم
مگه نیست هرجا بِـری
هرکسی ، یاری داره ؟
پس چرا من ندارم ؟
توی این ، هفت ، آسمون
یک ستاره ندارم
روی این خاک ِ خدا
یک وجب ، جا ندارم
دوست ِ خوب ُ بی ریا
تو ی دنیا ، ندارم
من فقط غیر ِ شما
کس و کاری ندارم
تو قمار ِ زندگی
شانس ِ بُـردن ندارم
یه قواره ی دونبش
توی جُـردَن ، ندارم
واسه ی اینهمه، غم
غمگساری ندارم
از تموم ِ غصه ها
کم ُ کسری ندارم
توی بانک ِ صادرات
یه ، پاپاسی ، ندارم
اگه رفتم به سفر
چشم به راهی ندارم
سر ِ سوزن ، دلخوشی
آخ که اصلا ندارم
اگه ، پـا ، داد سرنوشت
من که ، همپـا ، ندارم
تو مسیر ِ زندگی
نـای ِ رفتن ندارم
تـاب ِ نامردی ُ شَـر
از رفیقان ندارم
واسه ، خاطراتِـمون
یادگاری ندارم
راحتت کنم ، رفیق
عشق ِ موندن ندارم
اگه یادم نکنید
هیچ شکایت ندارم
گفته باشم ، بدونید
قصد زخمت ندارم
آره فریاد میزنم
انتظار ِ دلخوشی
از زمونه ... ندارم ...
اصفهان ، زمستان 90
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.