جمعه ۲ آذر
تازیانه شعری از علی اکبر مقدم
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۴ شماره ثبت ۳۸۰۶۲
بازدید : ۴۱۴ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب علی اکبر مقدم
|
تازيانه خانه ای همقد دنيا دارد
همه جا پنجه ی شلاق ترش جا دارد
به درختی که به تن پوست ندارد پیچد
دست در جیب قبایی است که یک لا دارد
جرأتم سایه ی او دید و مسافر شده است
چمدان بست و فقط چشم به فردا دارد
لقمه هایی که سرسفره شیر است و پلنگ
مستی و عربده و نعره و غوغا دارد
سیری عده ای از ثروت باد آورده
ریشه در سفره ی جارو شده ی ما دارد
ته نانی که تملق خورش آن باشد
نتواند قد افراشته بر پا دارد
می رسد صبح و سپيدی همه جا می رويد
قاصدک بوی زمستان زليخا دارد
طاعات و عبادات قبول التماس دعا
سپاس و تشکر که لایقم دانستی و لحظات ارزشمندت را در خانه احساسم مهمان شدی
خوش امدی بزرگوار
خوشحالم کردی
اگر فرصت تشکر وسپاسی دیگر مقدور نبود از شما گرانمایه ی گرانقدر پوزش میخواهم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.