سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 ارديبهشت 1403
    17 شوال 1445
      Thursday 25 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۶ ارديبهشت

        گیسوی قصه ها

        شعری از

        امیر جلالی( ا م دی )

        از دفتر جایی دیگر نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۵:۲۶ شماره ثبت ۳۷۸۸۵
          بازدید : ۵۴۹   |    نظرات : ۱۲۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امیر جلالی( ا م دی )
        آخرین اشعار ناب امیر جلالی( ا م دی )

        در دنیای من ...
        شاعران کلاه واژه را به باد خیال می دهند
        و دستفروشان در میدان اصلی ذهن
        سئوال ، به نیمی از قیمت می فروشند
        کوچه ها می شکنند پی در پی
        در تاریک روشن معما ی نسیم
        و از خانه ها صدای خنده فواره می آید
        دیوار ها با خشت کنجکاوی بالا رفته اند
        و در خت ...، از جوی احساس آب می خورد
        آنجا ، زنگ را به وقت عاشقی می زنند و سر مشق دفتر بچه ها ،
        حس گلهای رازقی است
        باران با ناودان ها مشورت می کند
        کبوتر روی شاخه رنگین کمان لانه می سازد
        و خدا، هر شب به سفره ها سر می زند ......................
        در دنیای من ،
        زنده گان زبان مردن را نمی دانند
        و پارچه ها به رنگ جوانی بافته می شود
        آفتاب ، همه را در آغوش می گیرد
        گنجشگ ها راه رفتن را دوست دارند
        و زندگی در دریاچه تجربه بدون ترس شنا می کند
        نان گرم برای همه قسمت می شود
        و آسمان مدام ستاره می زاید
        در کافه ها ، قهوه را در فنجان تفاهم می ریزند
          پشت بام ، پله آسمان است
        در باغ پشت خانه من تا دست دراز می کنی میوه دانستن می چینی
        و آرامش سکه رایج است ....................
        در دنیای من نامه رسان سحر را از لای در به حیاط می اندازد
        کاشی آبی باور سر در تمام خانه هاست
        عصر ها ایوان مهتاب آب پاشی می شود
        و ماهی های حوض روزی هزار بار آب را می بوسند .........
        چهره آینه در کف دستان برگ می خندد
        من کفش هایم را فقط برای رفتن به پیشواز سلام می پوشم
        روی هیزم اجاق ها ، پروانه ها لانه دارند
        و از دود کش ها دانایی به آسمان می رود
        خوشبختی در حیاط خانه تاب می خورد
        خانه ها از برق چشم ها روشن است
        ساعت کوکی روی طاغچه به وقت سر روی شانه گذاشتن می شمارد
        و من و خواب تا صبح ...
        دست در گیسوی قصه ها … بیداریم
        امیر جلالی -
        ۱۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0