جمعه ۲ آذر
بال و پر میخواهم شعری از قلیزاده گللو(مصلح)
از دفتر برگ خزان نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ ۱۸:۳۲ شماره ثبت ۳۷۸۶۶
بازدید : ۵۷۴ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر قلیزاده گللو(مصلح)
آخرین اشعار ناب قلیزاده گللو(مصلح)
|
بال و پر میخواهم که ز خود دور شوم و به آن سمت زمین کوچ کنم که در آن سمت هیاهو برپاست به خیالم همگان هور و ملک شادی مجلسیان است و ما هم به طرب باده خمر گرفتیم به دست جام ساقی زبر انداخته ایم سو به هر خیر و صفا باخته ایم ودر این حال کسی می گوید که خدایا تو خودت ساقی باش که همه مست رخ خود باشیم به همین لحظه کسی ظاهر شد و همه سجده کنان می خوردند خالق انگار بشر آورده است که در این جشن حضوری یابد و کسی بین همه سجده نکرد و خدا طردش کرد بعد طردش ز حضور ملکان جشن نو پا شده از پا بنشست باده و می همه تعطیل شدند ساغر و ساقی ما بیکارند و خدا ناظر این لحظه ماست به نظرجشن به جنگ افتاده است ساغران نیزه به دست می گیرند باده ها سم کشنده هستند و خدا ناظر این لحظه ماست و کسی آخرین این لحظه به پا می خیزد و همه صلح ز هم می جویند و دوباره می و خم می آید ساقی و ساغر ما می آیند و دوباره همگان جمع شوند و در این جشن که دوباره بر پاست جز خدایی که کنون ناظر ماست شاهدی هم به میان آمده است شاهدی از دل آن ناظر ما شاهد روز قیامت آمد که ز ماهر هنرش را جوید اثرش را پوید و به او می گوید. که تو اگر ماهر و شاعر بودی هنرت شعر خدایی بودست ور نه یک شاعر خالی هستی که قلم بشکنی و کاغذ دل پاره کنی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.